رمان عشق خلافکار پارت 43

5
(6)

الکس به من اشاره میکنه و میگه: اما یکی باید مواظب این شاسکول باشه

اخمی میکنم و میگم: اوهوی من اینجاما

الکس: هستی که هستی واقعیت رو دارم میگم. اینکارات دقیقا عین شاسکولیه

امیلی: بچه ها یه لحظه گوش کنین. الان اگه بخوایم همه مون با کلاوس روبه رو بشیم قاعدتا میفهمه چه خبره و اینکه الان همه مون بخوایم برای مواظبت از آرتمیس وارد داستان بشیم خیلی ضایع هست هم ممکنه افراد بیشتری به خطر بیوفتن. بهترین کار اینه که یه نفر با آرتمیس همراه بشه که زیاد ضایع نباشه.

دنیل سریع میگه: به نظرم بهتره من مواظب آرتمیس باشم چونکه همینکه شما دوتا یکیتون بیاد دوتا دخترو گیر میارن خطرناکه و یکی باید باشه که اگه اتفاقی افتاد و مردی خواست کاری بکنه بشه جلوشو گرفت.

_ ولی اونطوری خیلی ضایع ست. من به کلاوس گفتم نه تو میدونی نه خاله اینا و نه مامان من.

الکس نگاهی به دنیل میکنه میگه: بهتره من با آرتمیس باشم ، هردوتامون که قدرت بدنیمون بالا هست و هم من هم اون دفاع شخصی و کیک بوکسینگ رفتیم هم اینکه کلاوس شک نمیکنه فکر میکنه چونکه من رفیق فابریک آرتمیسم به خاطر همین خبر دارم.

امیلی: منم باهاتون میام

_ نیای بهتره به خاطر خودت میگم ، چونکه نه دفاع شخصی ای چیزی رفتی همینکه دونفر باشیم خطرش کمتره و در ضمن آدرین هم هستش و گفتم که نقش نامزدش رو دارم و برای اینکه ضایع نشه و خطرناک هم نباشه افرداش مواظبمون هستن.

دنیل آرنج هاشو رو زانوهاش میزاره و کف دستاشو بهم میکوبه و میگه: آرتی، فککردی میخوای چیکار کنی؟ این بازی رو شروع کردی ولی آخرش چی؟ چطوری میخوای تمومش کنی؟ اصلا قراره مامانم و خاله بدونن؟ یا فقط کارو انجام میدی و در آخرسر گند میخوره به همه چی و برمیگردی آمریکا؟

موهامو پشت گوشه م میفرستم و کلافه میگم: نمیدونم هنوز به اونجاهاش فکر نکردم. باید ببینم چی پیش میاد که برنامه ریزی کنم ، نهایت شاید بزنم باند مافیایی کلاوس رو نابود کنم یا راضیش کنم کناره گیری کنه و برگرده.

امیلی: میدونی که اگه یکی بخواد گروه یکی رو نابود کنه باید بشه رئیس گروه و یا کسی بخواد از رئیس بودن گروهی کناره گیری کنه دشمناش موقعیت رو خوب میبینن و بهش حمله میکنن و میکشنش و گروهشو به دست میگیرن؟

_ همه اینارو میدونم.

بلند میشم و کلافه طول پذیرایی خونه رو طی میکنم.

دنیل بلند میشه میاد روبه روم قرار میگیره و میگه: آدذین که میگی افرادش ازت محافظت میکنن ، چطوری میخوان وقتی جایی نیستی که آدرین هست ازت محافظت کنن. اگر هم دور خونه امیلی هم افرادش رو بزاره و همیشه بادیگارد همراهت باشه خیلی ضایع بازی میشه.

یکم فکر میکنم و شونه ای بالا میندازم میگم: خب میرم خونه آدرین.

دنیل با اخمای توهم میگه: چی؟ تو بری خونه ی پسری که تنهایی زندیگ میکنه؟ میدونی ممکنه بلایی سرت بیاره؟

_بهش اعتماد دارم و قاعدتا کاری نمیکنه که من اعتمادم رو نسبت بهش از دست بدم و متنفر بشم ازش.

دنیل: از کجا معلوم انجام نده؟

_چونکه اگه میخواست س. کسی چیزی بکنه هزارتا دختر دور و برش ریخته و میتونه هر شب یکی از اونارو با خودش بیاره تا تخت خوابش رو گرم کنه.

دنیل تو این موقعیت از حرف من میخنده و موهام رو بهم میریزه و میگه: خیلی پررویی آرتی. چقدر راحت درمورد این مسائل حرف میزنی.

با شیطنت میگم: چونکه خجالت نمیکشم. ( جدی میشم) حالا میزاری برم خونه ی آدرین یا نه؟

_ باشه برو ولی اگه کوچکترین اتفاقی بیوفته باید ازین مارا دست برداری و برگردی آمریکا یا اینجا درستو بخونی و بعدش برگردی و هیچوقت دیگه هم آدرین رو نباید ببینی.

پوزخندی میزنم و میگم: اگه اونکاری بکنه مطمئن باش بدون گفتن تو یه جوری اونو از زندگیم حذف میکنم که انگار وجود نداره.

امیلی: فقط…….. فقط به مامان بابای من و مامان بابای خودت چی میگی؟

_ میگم یه خونه احاره کردم تا اونجا بمونم و مزاحم خاله اما و عمو مارسل نشم.

الکس: آرتی منم بیام باهات یا نه؟

_ نمیخواد. فعلا تو اینجا بمون هروقت موقعیت خوب بود تورو وارد این ماجرا میکنم و فعلا بهتره با دنیل باشی.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دانلود رمان سدم 4.5 (10)

۱ دیدگاه
    خلاصه: سامین یک آقازاده‌ی جذاب و جنتلمن لیا دختری که یک برنامه‌نویس توانا و موفقه لیا موحد بدجوری دل استادش سامین مهرابی راد رو برده، حالا کسی حق…

دانلود رمان طعم جنون 4.1 (33)

بدون دیدگاه
💚 خلاصه: نیاز با مدرک هتلداری در هتل بزرگی در تهران مشغول بکار میشود. او بصورت موقت تا زمانی که صاحب هتل که پسر جوانیست برگردد مدیر اجرایی هتل می…

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x