رمان مربای پرتقال پارت ۹۹

۳ دیدگاه
در حدی که از بیست و چهار ساعت شبانه روز، بیست ساعتش را می‌خوابد و چهار ساعت باقی مانده را به افق خیره می‌شود. آرش بالای سرش می‌ایستد. دوباره بالشتش…
رمان مربای پرتقال

رمان مربای پرتقال پارت ۹۷

بدون دیدگاه
  اینبار سیاوش چپ چپ نگاهش می‌کند.     – خیلی جدیدا نمک می‌ریزی یزید! حواسم بهت هست.   آرش نیشخندی حواله‌اش می‌کند.   – پاشو… پاشو لش جمع کن…
رمان مربای پرتقال

رمان مربای پرتقال پارت ۹۶

بدون دیدگاه
    سوگند با بند وسط انگشت اشاره‌اش اشک راه گرفته از چشمش را می‌گیرد. دلخور لب می‌زند:   – حتی تمام این مصیبتا تقصیر خودش بود. تقصیر سیاوش که…
رمان مربای پرتقال

رمان مربای پرتقال پارت ۹۴

۱ دیدگاه
سیاوش با ابروهای بالا پریده نگاهش می‌کند‌. – واقعا؟ سوگند واقعا الان حس می‌کنی بحث فقط رقصیدن تو با این مرتیکه‌س؟ چرا متوجه نمی‌شی؟ شهاب کاظمی شده سوهان روح من!…