رمان گلامور پارت ۱۴ 5 (6)

بدون دیدگاه
    لحظه‌ای طول میکشد اما بالاخره آنلاین میشود.   لب پایینم را از شدت اضطراب زیر دندان میکشم و به محض آن که تیک سبزی کنار پیغامم به نمایش…

رمان گلامور پارت ۱۱ 4.3 (6)

بدون دیدگاه
  صدای گریه ام همراه با شدت گرفتن ضربه‌ها و تهدیدهای حاج همایون اوج میگیرد .   – شما دوتا بچه ریدین وسط زندگی من …   بچه! متنفر بودم…

رمان گلامور پارت ۱۰ 4.1 (9)

۲ دیدگاه
  دهانم همانند ماهی باز و بسته میشود   – نمیخواد ریختتو ببینه . مادرت زنگ زده به بابا سفارش کرده که کسی به تو چیزی نگه.   قطره‌های اشک…

رمان گلامور پارت ۸ 4.5 (6)

۲ دیدگاه
  – زور بیخود نزن این ننه من غریبم بازیات رو من یکی جواب نمیده ..   – من..   فرصت نمیدهد و میان حرفم میپرد   -از این در…

رمان گلامور پارت ۷ 4.8 (6)

بدون دیدگاه
لب‌های رژ خورده‌ام را روی هم می فشارم و به صورتم در آینه زل میزنم   پوست رنگ پریده و بی حالم به لطف لوازم آرایشم جان گرفته‌ بود و…

رمان گلامور پارت ۴ 3.8 (9)

۲ دیدگاه
  سربالا میگیرد ، بهت زده و ناباور تماشایم میکند   – این خون چیه؟   چانه‌ام میلرزد و او اما عربده میزند   – با توام کمند چرا خونریزی…
رمان گلامور

رمان گلامور پارت ۳ 4.2 (13)

بدون دیدگاه
گره روبدوشامبرم را باز می کند . نگاه روی تاپ و شورتکی که به تن داشتم میگرداند و نیشخندی میزند   – از تو با اون همه تجربه انتظار بیشتری…
رمان گلامور

رمان گلامور پارت ۲ 4.8 (6)

۲ دیدگاه
نگاه از چشمانش میگیرم و به سختی لب میزنم   – باشه . قدمی فاصله میگیرم و قبل از آن که حرف دیگری بزند به سالن برمی گردم.   تمام…
رمان گلامور

رمان گلامور پارت ۱ 4.3 (52)

۱ دیدگاه
    – زندگیت خوبه دخترم؟ از هامون راضی هستی؟   نگاه از چشمان منتظر زنی که کنارم نشسته بود میگیرم و سرم را پایین می اندازم.   مگر میتوانستم…