رمان نیمه گمشده پارت آخر(72)

۶ دیدگاه
بعد از خوردن غذا ، هممون اصرار کردیم که آرتا یه اهنگ واسمون بخونه.. گیتارشو ع رو زمین برداشتم و روی یه تیکه سنگ بزرگ نشست ، فلورو کشوندم توو…

رمان نیمه گمشده پارت 70

بدون دیدگاه
༺ཌ༈فِلـ‌ور༈ད༻ 🏷1 سال بعد با کمک آرکا ، کارن و کارینا رو مرتب کردم و لباسای مجلسیشونو بهشون پوشوندم ــ نگاش کن! در بیار اون انگشتتو ، گند زدی به…

رمان نیمه گمشده پارت 69

۱ دیدگاه
اگه ، اگه یه درصد سارا ع همکاری پدرِ منم توو اینکار بویی ببره و بعدم فلور خبر دار شه.. گندش بزنن این زندگی کثافتی رو!.. با شنیدن تقه ای…

رمان نیمه گمشده پارت 68

بدون دیدگاه
🥂💔 آࢪٺــ‌آ 💔🥂 شاهرخ رو ول کردم و دوییدم طرف سارا ، افتاده بود رو زمین.. کنارش نشستم و گرفتمش توو بغلم ، از هوش رفته بود.. نبضشو گرفتم ،…

رمان نیمه گمشده پارت 67

۱ دیدگاه
+ تا کِی قراره این زندگی رو داشته باشیم؟.. تا کِی دقیقا آرتا؟! … . کلافه پوفی کشید و بی حوصله گفت : _ منظورت چیه؟.. مگه زندگی ای که…

رمان نیمه گمشده پارت 66

بدون دیدگاه
★سٰآرٰآ★ آرتا و آرکا هر چند لحظه یک بار همدیگه رو نگاه میکردن ، هیجان خاصی تو نگاهشون بود … داشتم مشکوک دیدشون میزدم که آرکا زد رو ران پای…

رمان نیمه گمشده پارت 65

بدون دیدگاه
بهت زده لب زد ــ نه..! از انبار بیرون اومدیم و نشستیم تو ماشین ، اینبار سکوت بینمون چیزی نبود که به راحتی بشکنه … آرومتر میرفتم ، از ته…

رمان نیمه گمشده پارت 63

بدون دیدگاه
✨👨‍🎤 آرتا 👨‍🎤✨ توو تب خواستنش داشتم میسوختم.. دلم میخواست هر چه زودتر خودمو تووش حس کنم … دلم میخواست مردونگیه کلفتم ، که لحظه به لحظه بزرگتر ع قبل…

رمان نیمه گمشده پارت 62

بدون دیدگاه
دست سارا رو گرفتم و شروع کردیم به قدم زدن +من باید از دیگران بشنوم عشقم چشه؟ نصف شبی از بغل من بیرون رفتی ، رو مبل خوابیدی؟ نفسشو آه…

رمان نیمه گمشده پارت 61

بدون دیدگاه
دیگه صبر بس بود ، باید متوجه میشدم ماجرا از چه قراره … . ــ خ..خب از خودش بپرس ، من چیزی نمیدونم خواست بلند بشه که از لای دندونای…

رمان نیمه گمشده پارت 60

۱ دیدگاه
+ تنهامون بزار.. نفسی کشید و سری تکون داد … بعد از چند لحظه از اتاق زد بیرون و تنهامون گذاشت.. آهی کشیدم و نشستم رو صندلی کنار تخت ،…

رمان نیمه گمشده پارت 59

۳ دیدگاه
🙌⚡آرکا 🙌⚡ رفتم توو یکی از اتاقای خالی و شماره ی فلورو گرفتم.. عصبی وار دور اتاق شروع کردم به راه رفتن ، بعد از چند لحظه جواب داد :…

رمان نیمه گمشده پارت 58

۴ دیدگاه
لباسامو پوشیدم و با اخمایی که توهم بودن رفتم طبقه پایین صدای آهنگشون کر کننده بود … آرکا مثل افسرده ها یه گوشه نشسته بود و به جمعیت دختر و…