★سٰآرٰآ★
آرتا و آرکا هر چند لحظه یک بار همدیگه رو نگاه میکردن ، هیجان خاصی تو نگاهشون بود …
داشتم مشکوک دیدشون میزدم که آرکا زد رو ران پای ارتا …
ــ این آهنگ خیلی هیت شده!!
بمولا که باید باهاش یه کنسرت اجرا کنیم
کلافه پوفی کشیدم و به محض اینکه آرتا خواست جوابشو بده گوشیاشونو ازشون گرفتم و کنجکاو به صفحه شون خیره شدم
فیلم داخل گوشی آرتا رو پخش کردم …
فیلم یه کنسرت بود
‘”بطری ها بیخود باز میشن
هرچی که بخوای بدون پیش ماست بی شک
نده وایب بد بم
نده وایب بد بم
تصمیمام اشتباس بیشتر
هرچی که بخوای بدون پیش ماست بی شک
بریم لاین بعد بیب
بریم لاین بعد بیب
خلاف سنگین اکیپم تکیلاست
بدم یکی خط یکی دات
یکی چپ یکی راست
اینجا بیای باید فقط بگی واو وری نایس
(واو وری نایس)
شب دنس خونه مونتی به راس
دم به دیقه میشه بطریه باز
کوک میشه لاین در میاریم فوری لباسارو
اینم لایف استوری ماس
بهم قول دادی بمونی هرشب
یادت بره سریع اگه شیطونی کردم
مهمونی رفتم
دیوونگی کردم
فرق میکنی تو با اینا
خدایشا
میریم یه جا دوتایی ما با اینا
لبخندت میره به مونا لیزا ( مونا لیزا)
بطری ها بیخود باز میشن
هرچی که بخوای بدون پیش ماست بی شک
نده وایب بد بم
نده وایب بد بم
تصمیمام اشتباس بیشتر
هرچی که بخوای بدون پیش ماست بی شک
بریم لاین بعد بیب
بریم لاین بعد بیب
تصمیمام اشتباس بیشتر
Fucked up وقتی اتخاذ میشم
وقتی وجدانم التماس میکرد
که اینطوری نشو شیطون اعتراض میکرد
مشکلا برام روزمره شد
یهو سبز میشن جلو پام
دشمنا شدن گنده تر
من چون که موفقیت نمیشه دوست سرش خب
سقف پایین
تو موستانگ میرم
خوشبخت میشم دوستام پیشم
نه نمیشه من پسرفت داریم
تویه پول میمیرم مثل رفسنجانی
باز کادو واسم هنسی اوردن
وقتی رفتن من روبانشو کندم
سختیا میره دوباره رو نروم
ای کاش دیشب توبه نمیکردم
بطری ها بیخود باز میشن
هرچی که بخوای بدون پیش ماست بی شک
نده وایب بد بم
نده وایب بد بم
تصمیمام بشه باز بیشتر
هرچی که بخوای بدون پیش ماست بی شک
بریم لاین بعد بیب
بریم لاین بعد بیب”
+ای…این!
این سامیاره؟
ارتا ــ آره،با گروهش!
آهنگسازشم نجواس
+ناموسا؟
این بار آرکا سرشو تکون داد و حرفمو تایید کرد
+حالا فلور کجاس؟
تا اینو گفتم از تو آشپزخونه اومد بیرون و عصبی آرکا رو نگاه کرد
ــ نمیای یه کمکی به من بکنی؟
ارتا نگاش کن!
پدر منو در اورده از بس خورده و خوابیده ، بگو بیاد یه کمکی بده من با این دوتا بچه تو شکمم از صب تا شب دارم غذا میپزم
❤آرتٰآ❤
نگاهی به آرکا انداختم که از شدت تعجب تا چند دقیقه ساکت و صامت خیره فلور بود …
لگدی به پاش زدم که به خودش اومد
+خب برو کمکش دیگه راست میگه!
وقتی داشت میرفت شنیدم خیلی اروم گفت”دهن شومتو گاییدم داداش”
اخم غلیظی کردم و لگد دیگه ای بهش زدم که چند متر جلو تر رفت
+شنیدم چی گفتی
شونه ای بالا انداخت و با بیخیالی خندید
ــ خب به چیزم
سارا سیبی براش پرت کرد که خورد تو سرش …
ــ یکم حیا داشته باش !
برای اینکه بحث عوض بشه رو کردم سمت فلور و گفتم
+اسم بچه ها رو چی میذارین؟
زبونی رو لباش کشید و کنارم نشست
ــ من خودم دوسدارم پسر باشن ، اگه اینجوری باشه اسمشونو میذارم کارن و کارینا
*****
داشتیم فیلم ترسناک میدیدم ، میدونستم این قسمت از فیلم خیلی شدید ترسناکه
دستمو گذاشتم رو چشمای سارا و نذاشتم ببینه
ــ چیکار میکنی عشقم!
بذار ببینم چیشد
پوفی کشیدم و تو بغلم چفتش کردم
+خوب شد آرکا و فلور رفتن وگرنه جیغ جیغاشون گوشامو کر میکرد…
نمیخواد ببینی فیلمش مناسب تو نیست بیب
ــ باشه خب حداقل بذارش بعدا الان باهات حرف دارم
دستمو از روی چشماش برداشتم و تلویزیون رو خاموش کردم
+چیزی شده؟
نوچی کرد و دستامو گرفت ، سرشو پایین انداخت و آروم لب زد
ــ میخوام مامان و باباتو ببینم
پوزخندی زدم و از خودم جداش کردم
+اخرین باری که بابامو دیدی واسه هفت پشت هر دوتامون بس بود ، دیگه نشنوم همچین حرفی بزنی
رفتم تو آشپزخونه و یه لیوان اب یخ واسه خودم ریختم
+پاشو بریم بخوابیم خیلی خستم
💗سٰآرٰآ💗
نشستیم روی تخت ، دستمو به یقه لباسش گرفتم و دونه دونه دکمه هاش رو باز کردم
+چرا خسته ای؟
نبینمت اینجوریا ارتا…
ناراحت باشی منم ناراحت میشم
رو تخت گذاشتم و خودشم کنارم دراز کشید
ــ نمیدونم ، شاید یه مسافرت بد نباشه برای حال این روزام …
دستشو دور گردنم انداخت و لبامو تو دهنش فرستاد و محکم مکید
نمیخواستم دوباره تحریک بشم ، باهاش همکاری نکردم که بعد از چند ثانیه عقب کشید
ــ خیلی دوست دارم
میدونستم اعتراضی نمیکنه
+من خیلی بیشتر
خوب بخوابی
تو بغلش خزیدم و پتو رو انداختم زیر پاهام …