رمان وارث دل پارت۱۱۷ 4 (13)

۱ دیدگاه
      چرا داشت اینجوری می زد!؟با حالت سوالی بهش نگاه کردم خودم رو کشیدم جلو من چرا داشتم اینجوری بهش نگاه می کردم!؟ اب دهنم رو با صدا…

رمان وارث دل پارت ۱۱۴ 4.4 (14)

۲ دیدگاه
      اونم برای امیر سالاری که بفهمه دورش زدیم دخترم اصلا کار نچندان سختی نیست.. فکر کن بفهمه چی میشه هوم!؟ کمی فکر کردم هیچی هرچی دارم و…

رمان وارث دل پارت ۱۰۸ 3.9 (20)

۲ دیدگاه
      اونم روی اسم نازنین.. نازینش خیلی زود رفته بود چقدر برای این بچه خوشحال شده بود چقدر ذوق کرده بود اما فرصت پیدا نکرد. پیدا نکرد که…

رمان وارث دل پارت ۱۰۶ 4.3 (19)

۳ دیدگاه
        مامان جا خورده بهم نگاه کرد اخمی کردم و گفتم :چیه مامان چرا اینجوری نگاه می کنی!!؟ دروغ که نمی گم مامان این‌بچه یعنی چی الان…