(کلونیا) +دانشگاه شروع شده دیگه باید بریم ــ یعنی چی باید بریم؟من تازه خواهرمو پیدا کردم! با نگاهم جوابش را میگیرد و باشه ای میگوید *** ناچار روی صندلی رو…
(کلونیا) کلاه کاسکت را روی سرم میگذارم و برای بار آخر به سامانتا هشدار میدهم: +امشب هوا بارونیه نمیخوام اتفاقی واست بیوفته ، میدونی که … آرژان خیلی کله خره…