رمان دلباخته پارت ۱۴۵

بدون دیدگاه
  – باور نمی کنم، می تونی..همونطور که من تونستم.. کاش بهم فرصت بدی، امیر حسین.. بذار اون حسی که یه روز مالِ من بود دوباره برگرده.. من بهت قول…

رمان ماتیک پارت ۱۳۵

بدون دیدگاه
  به وزوزهای لادن اعتنایی نکرد   همانطور که بازویش میان دستان او فشرده میشد سمت خانه برگشت   بدن دخترک طوری میلرزید که انگار در فیلم ترسناکی محبوس شده…

رمان دلباخته پارت ۱۳۴

بدون دیدگاه
        لبخند می زنم به محبت خواهرانه اش.   – نگران نباش آبجی کوچیکه.. داداشت مردِ زورخونه س ناسلامتی.. نیست؟   جوابم را جور دیگر می دهد.…