از بیمارستان میزنیم بیرون….با مسکن هایی که بهم زدن درد کمرم بهتر میشه…. موبایل میلاد دائم زنگ میخوره و من میدونم این چند روز درست و حسابی شرکت نرفته و…
شونه ی امیرسالار رو گرفت و سمت راحتی هدایتش کرد کمکش کرد بشینه.. دکتر نگاهی به صورت امیرسالار انداخت -اقای بزرگوار مگه نگفتم شما باید استراحت کنید!!؟ نیاید…