رمان در مسیر سرنوشت پارت ۳۲

بدون دیدگاه
از بیمارستان میزنیم بیرون….با مسکن هایی که بهم زدن درد کمرم بهتر میشه…. موبایل میلاد دائم زنگ میخوره و من میدونم این چند روز درست و حسابی شرکت نرفته و…

رمان اردیبهشت پارت ۹۱

۴ دیدگاه
      آرام همراهی می کرد … انگار که از این بازی لب هاشون لذت می برد … فراز می تونست طعم خنده هاشو روی زبونش مزه مزه کنه…

رمان مادمازل پارت ۴۸

۱ دیدگاه
      لیوان از دستش افتاد روی میز و نگاه مارو کشوند سمت خودش. اصلا فکرشم نمیکردم اینجوری تمرکزش بهم بریزه. نیکو درحالی که به سختی جلوی خنده های…

رمان وارث دل پارت ۳۴

۶ دیدگاه
    شونه ی امیرسالار رو گرفت و‌ سمت راحتی هدایتش کرد کمکش کرد بشینه.. دکتر نگاهی به صورت امیرسالار انداخت -اقای بزرگوار مگه نگفتم شما باید استراحت کنید!!؟ نیاید…

رمان ورطه دل پارت ۴۱

بدون دیدگاه
تا کیارش گفت و گو را نبیند گوشی را خاموش می کنم و سرجایش می گذارم به طرف تخت می روم چند دقیقه بعد کیارش با حوله ای که فقط…

رمان در مسیر سرنوشت پارت ۳۱

۱ دیدگاه
صدای باز و بسته شدن در میاد… بلند میشم تا جا برا دراز کشیدنش باز شه… _یکم استراحت کن تا یه چیزی برات بیارم… اینقد خودتو عذاب نده…باور کن بهترین…

رمان لیلیان پارت ۲۵

بدون دیدگاه
      قرار بود نترسم، با خودم عهد کردم، قول دادم تحمل کنم و بتوانم پا به پایش پیش بروم. نرم و ملایم رفتار می‌کند، تحت فشار قرارم نمی‌دهد.…

رمان رخنه پارت ۸۹

۲ دیدگاه
      چشم های حافظ قرمز بود. مشخصا خسته تر از همیشه به نظر می رسید و فقط دستش رو روی چشم هاش گذاشت. – بخواب!   مرسده که…

رمان سرمست پارت ۸۰

بدون دیدگاه
    با اینکه بارها و بارها این عکس رو دیده بودم اما باز هم قلبم مثل گنجشک شروع کرد به زدن.   برای آزاد شدن ذهنم، شماره‌ی علیرضا رو…

رمان اردیبهشت پارت ۸۹

۵ دیدگاه
      کیمیا دست های تند و تیزی داشت … موهای بلند و خرمایی آرام رو دسته بندی کرد و بعد مشغول صاف کردنشون شد .   در حالیکه…

پارت21 رمان نیستی1

۲۰ دیدگاه
توی سکوت بهش نگاه کردم بغض گلوم و گرفته بود باورم نمیشد  هرمس زن و بچه داشته باشه دلم میخواست همه ی دنیا رو به فحش بکشم دلم میخواست کله…

رمان 52 هرتز پارت 4

۴۹ دیدگاه
جیغ بنفشی میکشم و به سمت اتاقم میدوم پتو را کنار میزنم و با دیدن جنازه موشی که خونش رویش بالشتم ریخته به دیوار پشت سرم تکیه میدهم ، ارام…