رمان اردیبهشت پارت 128

بدون دیدگاه
  بالش … از جا پرید . دستش رو کورمال کورمال کنار سرش کشید و با پیدا کردن موبایلش … . – ای درد بگیری قالیشویی شربت اوغلی ! نصف…

رمان اردیبهشت پارت 125

۱ دیدگاه
    زیر گلو حبس شد . فراز بود … خدایا ! خودش بود ! آرام نمی دونست چرا دلش می خواد گریه کنه ! نگاهِ فراز هم خیره به…

رمان اردیبهشت پارت 124

۲ دیدگاه
    . فراز از کنارش عبور کرد و مصمم به سمت در ورودی اورژانس راه افتاد . محسن دنبالش رفت و بازوش رو گرفت . – کجا می ری…

رمان اردیبهشت پارت 123

۲ دیدگاه
  *** ساعتِ کامپیوتری ماشین عدد نه و چهل دقیقه رو به نمایش گذاشته بود … بیشتر از سه ساعت می شد که آرام رو به بیمارستان تحویل داده بود…

رمان اردیبهشت پارت 121

۴ دیدگاه
  شونه های فراز تکون خوردن . کمی پیشونیش رو روی فرمون جابجا کرد … انگار می خواست سرش رو بلند کنه ، ولی قدرتش رو نداشت ! محسن باز…

رمان اردیبهشت پارت 120

۲ دیدگاه
    فشار دست های بی رحم فراز از روی بدنش برداشته شد … آرام سعی کرد صاف بایسته . لرزشی هیستریک وار تمام تنش رو در بر گرفته بود…

رمان اردیبهشت پارت 119

۳ دیدگاه
    دستش بالا اومد و با خشونت نشست میون موهای آرام … آرام از درد و ترس پلک های خیسش رو روی هم فشرد . فراز ادامه داد :…

رمان اردیبهشت پارت 118

۳ دیدگاه
  بدجوری دلم هوس … و ناگهان صدای مجید با صداش ادغام شده … توی فضای سنگینِ خونه پیچید … . – سالام ! می خواستم تلفنی باهات حرف بزنم…

رمان اردیبهشت پارت 117

۳ دیدگاه
      ناگهان مثل کسی که جریان برق از تنش عبور کنه … از جا پرید ! فراز برگشته بود ! نگاه تندی به ورودی سالن انداخت … و…

رمان اردیبهشت پارت 116

۵ دیدگاه
      ارام به سرعت وسط حرفش پرید: : – واقعاً این کارا الزم نیست ! چیز مهمی نبود ! نگهبان یک لحظه مکث کرد … و بعد پرسید…

رمان اردیبهشت پارت 115

۲ دیدگاه
        پسر جوان پله ها رو دونا یکی کرد خیلی زود به روف گاردن رسید … آرام هم پشت سرش رفت . یک لحظه سر جا ایستاد…