رمان مربای پرتقال پارت 140 4.6 (66)5 ماه پیشبدون دیدگاه نفس عمیقی میکشد و با همان خجالتش میگوید: – با اجازهی بزرگترهای جمع قَبِلتُ. سیاوش با عشق نگاهش میکند. این دختر مال او بود… تمام چیزی که…
رمان مربای پرتقال پارت 139 4.5 (53)6 ماه پیشبدون دیدگاه فرانک با حرص سر تکان میدهد. – شبیه باباشه… یعنی هیچیشون به آدمیزاد نرفته. اصلا دو دقیقه نمیتونه آروم بشینه. نفس عمیقی میکشد و بی توجه…
رمان مربای پرتقال پارت 138 4.4 (50)6 ماه پیشبدون دیدگاه آرش درحالی که از شدت حرص خوردن در مرز انفجار است، به سیاوش میگوید: – میبینی؟ این فقط یک دقیقه از هزاران دقیقهی تموم نشدنی امروزه. خدا…
رمان مربای پرتقال پارت 137 4.5 (49)6 ماه پیشبدون دیدگاه وارد اتاق خواب سوگند میشوند. چشم جفتشان در بدو ورود به تخت خواب مشترکشان میافتد و از خنده میترکند. سیاوش بریده بریده از میان خنده هایش میگوید. …
رمان مربای پرتقال پارت 136 4.5 (49)6 ماه پیشبدون دیدگاه جهانگیر شوکه به سیاوش نگاه میکند. بی توجه به سوالش میتوپد: – تو چرا با رکابی شلوارکی هنوز؟ خیر سرت دامادی مثلا! سیاوش دندان قروچه میرود.…
مربارمان مربای پرتقال پارت 135 4.5 (53)7 ماه پیشبدون دیدگاه و سیاوش هم مثل خودش با حرکات لب و چشم میگوید: – من یک پدری از تو درارم، اون سرش ناپیدا! پدرسگ…. جهانگیر اینبار محکم…
مربارمان مربای پرتقال پارت 134 4.5 (46)7 ماه پیشبدون دیدگاه فرانک هم با دل خنک شده، سر تکان میدهد. – درسته… در و گوهره که از دهن بچم میچکه! آرش هم ذوق زده از مورد تحسین…
رمان مربای پرتقال پارت 133 4.3 (49)7 ماه پیشبدون دیدگاهسیاوش با استایل مخصوص خودش شروع به آشپزی میکند. اخم ظریفی ناشی از تمرکز بین ابروهایش جا خوش کرده بود. سوگند پشت میز نهار خوری چهار نفرهی داخل آشپزخانه مینشیند.…
رمان مربای پرتقال پارت 132 4.5 (52)7 ماه پیشبدون دیدگاه سوگند چشمش را محکم بهم میفشارد و با خجالت رو میگیرد. در دلش میگوید: – تا رسوای شهرمون نکنه ول نمیکنه! سیاوش اما پررو پررو دست…
رمان مربای پرتقال پارت131 4.5 (58)8 ماه پیشبدون دیدگاه سیاوش شانهی سوگند را میگیرد و کمی از تنش فاصله میدهد. با نیش باز نگاهش میکند و تخس ابرو بالا میاندازد. – مال خودمه! به تو چه؟…
رمان مربای پرتقال پارت130 4.7 (67)8 ماه پیشبدون دیدگاه سیاوش ریز میخندد و یک دستش را زیر زانوی در پتو پیچیده شدهی سوگند و دست دیگرش را دور شانهاش حلقه میکند و سمت حمام میبرد. …
رمان مربای پرتقال پارت129 4.8 (46)8 ماه پیشبدون دیدگاه رنگ نگاه سوگند عوض میشود. احساس میکرد اینبار دیگر عقب کشیدنی در کار نیست. احساس میکرد سیاوش کارش را امشب یک سره میکند. لب باز میکند:…
رمان مربای پرتقال پارت128 4.7 (51)8 ماه پیشبدون دیدگاه سوگند لب میگزد. در دلش میگوید: – یادش هم نمیره اصلا… سعی میکند از جواب دادن طفره برود. – سرت بهتره؟ سیاوش کمی سمتش…
رمان مربای پرتقال پارت ۱۲۷ 4.4 (50)9 ماه پیش۱ دیدگاه احسان ابرو بالا میاندازد و عین به عین حرف های آرش را تحویلش میدهد. دختر میپرسد: – سایاواش کیه؟ احسان ترجمه میکند و منتظر…
رمان مربای پرتقال پارت ۱۲۶ 4.7 (22)9 ماه پیشبدون دیدگاه آرش خودش را کنار سیاوش روی مبل پرت میکند. – بوی پول به دماغش خورده. بابا اونجا نمیدونم با چه زبونی بهش فهمونده مایه داره. کارت شرکت هم…