رمان مربای پرتقال پارت 140

4.6
(66)

 

نفس عمیقی می‌کشد و با همان خجالتش می‌گوید:

 

– با اجازه‌ی بزرگترهای جمع قَبِلتُ.

 

سیاوش با عشق نگاهش می‌کند.

این دختر مال او بود…

تمام چیزی که از این زندگی می‌خواست!

او هم “قبلت” را می‌گوید و بعد از رفتن عاقد از مجلس، تازه بزن بکوب و پایکوبی های اصلی شروع می‌شود.

 

همه وسط پیست می‌ریزند.

از پیر و جوان گرفته تا بچه های دو سه ساله!

جهانگیر حقیقتاً سنگ تمام گذاشته بود برای نامزدی پسر ارشدش و دختری که خودش بزرگش کرده بود.

همه‌شان از شادی روی پا بند نبودند.

شب نامزدی با خوبی و خوشی به پایان رسید.

سیاوش با نیش باز، بعد از خداحافظی از مهمانان، دست سوگند را می‌کشد و سوار ماشینش می‌کند.

بلند رو به جمع می‌گوید:

 

– دیگه من و سوگند می‌ریم خونه مون.

 

چشم همه گرد می‌شود.

جز آرش البته… که با ذوق می‌خندد و مسخره کل می‌کشد.

جهانگیر بهت زده می‌گوید:

 

– سیاوش؟ این خارجی بازیا چیه درمیاری؟

 

به آرشِ ذوق زده اشاره می‌زند و ادامه می‌دهد:

 

– به این خل و چل نگاه نکن… کل دوست و آشنا اینو دیگه از خانواده‌ی ما جدا می‌دونن. امشب عروسی نیست که برداری عروسو ببری خونت!

 

سوگل هم با چشم و ابرو برای سوگند خط و نشان می‌کشد.

سوگند هم خودش را در کوچه‌ی علی چپ گم و گور می‌کند.

سیاوش اما با بی حیایی می گوید:

 

– چیو مونده آنلاک کنم خان دایی که بذارم واسه شب عروسی؟ بگو همونو همین الان آنلاک می‌کنم!

 

آرش هم بی حیاتر از او بلند بلند از شدت خنده شیهه می‌کشد.

دست می‌زند و بریده بریده می‌گوید:

 

– دسخوش خان داداش!

 

و جهانگیر بهت زده به پسر بزرگترش که همه‌ی امیدش به او بود نگاه می‌کند.

متوجه می‌شود از او هم باید قطع امید کند.

سوگند هم که مثل کره‌ی ذوب شده روی صندلی پخش می‌شود.

جهانگیر با همان حالت مات و مبهوتش اشاره می‌زند سیاوش سوار ماشینش شود.

 

– برو… برو نبینمت فقط… بیشعور! خودم جواب مهمونا رو می‌دم.

 

* * * * * *

 

به محض اینکه در آپارتمان را باز می‌کند، دیگر امان نمی‌دهد.

با یک حرکت سوگند را از زمین می‌کند و سرش را درون گردنش فرو می‌کند.

گاز ریزی از گردن سفیدش می‌گیرد که جیغ سوگند را بالا می‌برد.

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا 66

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x