– نگران من نباش خاله، فقط اگه رفتی پیشِ مامان، بهش بگو دلم براش تنگ شده، بگو خیلی دوسش دارم   چانه ام می لرزد و…

        ساعتی بعد الهه می آید. دسته گلی که مجید برای مادر زنش گرفته را توی گلدان می گذارم. سر جلو می برم، بو می کشم.  …

      منظور حرفش را می فهمم. لحنش اما بوی کنایه نمی داد.   – دیشب یه سر رفتم خونه ی خانم کاظمی.. همسایه بودیم قبلاً، حالا رفته دو…

      با صدای زری خانم از خواب بیدار می شوم.   از تخت پایین می آیم. ماشین سید را در حیاط نمی بینم.   آهسته از اتاقم خارج…

        لب زیرینم را تَر می کنم.   – منصور همیشه می گفت من بچه هام و جوری بار آوردم که حتی به پشه ی ماده هم…

      مکث می کند، محکم نفس می کشد.   – ناموس واسه من خطِ قرمزه.. قبلاً گفتم، حتماً یادته.. پس نذار کسی پا روش بذاره   به آنی…

        – نمی دونم خوشتون بیاد یا نه، ولی من..   می نشیند وسط حرفم.   پدال گاز را می فشارد و راه می افتد.   –…

      جوری “نه” می گوید که دهانم بسته می شود. ولی باز با خودم می گویم طول می کشد، مگر اینکه پرواز کند!   قدری راه می روم.…

        – نگفتم.. نگفتم این مستر حسین یه ریگی به کفششه.، دیدی حالا! خب، بعدش؟   چپ چپ نگاهش می کنم.   – چشاتو اونجوری نکن واسه…

        – انگاری دست کم گرفتی منو، مریم خانم.. شاید اونقدم که فکر کردی زود باور نباشم   برای لحظه ای مکث می کند، عقب نمی کشد.…

        چشمان بی بی در قابِ نگاهم می نشیند.   – شما رفتی عطر بخری، ننه؟ بوی خوب می دی، دختر جان   با تکان سر و…

          – شنفتی چه می گم؟ حواست پرته فکر کنم   چشم می دزدم و لب می جنبانم.   – چی گفتین شما؟   – می…

            کاش می شد برایش سنگ تمام بگذارم.   گوشم از صدای مادرِ شاهد پُر می شود. مُشتی اسکناس در هوا می پاشد و یک…

          با یک “بله” ساده جواب می دهم.   نشانیِ خانه ی خودش را روی کاغذ می نویسم. کاری که هرگز فکرش را نمی کردم.  …

          گوشم از صدای مادرم پُر می شود.   – داری می ری امیر حسین؟   – با اجازه ی شما، امری هست؟   بامزه نگاه…