رمان شیطان یاغی

رمان شیطان یاغی پارت ۹۳ 4.4 (92)

۱ دیدگاه
      -خشایار پیغوم فرستاده میخواد باهات وارد مذاکره بشه….!   پاشا پوزخند زد: نترس شده تخم کرده پا جلو گذاشته…!   بابک ابرویی بالا انداخت… -واقعا میخوای باهاش…