رمان شالوده عشق پارت325

3.8
(73)

 

تمام عصر کناره ذوق و شوق و حرف های تمام نشدنی دخترک، شیرینی های کوچک و بیسکویتی درست کردم و به حرف های گلی در مورد مدل و تور لباس عروسش با دقت گوش دادم و لبخند زدم.

شب هنگام و زمانی که آخرین دیس شیرینی ها را از فر در آوردم و بوی خوششان که در تمام خانه پیچیده بود را استشمام کردم، با لبخندی سنگین فاتحه‌ای نثار روح آذربانو کردم.

اگر او و دستورات تمام نشدنی‌اش نبودند قطعاً هیچ کدام از هنرهای امروزم را نداشتم!

درست بود که آن زن بخاطر حرص و نفرتش می‌خواست هر طور که شده همانند یک حیوان چهارپا از من کار بکشد اما در نهایت باعث شده بود بتوانم استعداد و هنرم را در شیرینی و غذاها پیدا کنم و با سوزن زدن در پارچه های زیبا، یک نوعروس را به آرزوهای رنگی‌اش برسانم!

عدو سبب خیر شود همین بود و بس…!

 

_♡_

 

موهای نمناکم را شانه زدم و دست و صورتم را با کرم مرطوب کردم.

نفسی عمیقی کشیدم و همانطور که در تلاش بودم تا درد قلبم را نادیده بگیرم، چرخیدم و سمت کمد رفتم.

#شالوده‌عشق

پیراهن سفید رنگ و مردانه انتخاب امشبم بود!

یقه‌اش را به بینی‌ام نزدیک کردم و از اینکه دیگر هیچ ردی از عطر تن مردانه‌اش نبود، بغض گلویم را گرفت.

-عیب نداره شمیم تو یه عالمه عطر داری!

با یادآوری عطرها می‌خواستم قلبم را گول بزنم و کاش برای یک بار هم که شده گول حرف هایم را می‌خورد و درد نفس گیرش کاهش میافت.

آه کشیدم و سپس کشوی قهوه‌ای و قدیمی میز کنسول را باز و به ردیف عطرهای مردانه خیره شدم.

کشو تماماً پر از عطرهای امیرخان بود و من هر شب شبیه یک معتاد واقعی از عطرش به پیراهن هایش می‌زدم.

بغضم را قورت دادم و طبق روتین هر شب بعد از زدن مقدار قابل توجهی عطر به لباسش و نبض دستانم، چراغ را خاموش و با پیراهنی که میان دستانم چنگ و به سینه‌ام چسبیده بود، به استقبال خواب رفتم.

و این دنیایی بود که من برای خود انتخاب کرده بودم!

پر از آرامش اما با قلبی که به اندازه‌ی اقیانوس ها برای مشعوقش دلتنگ بود…!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 73

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان وان یکاد

خلاصه: الهه سادات دختری مذهبی از خانواده‌ای سختگیر که چهل روز بعد از مرگ نامزد صیغه‌ایش متوجه بارداری اش میشه… کسی باور نمیکنه که…
رمان کامل

دانلود رمان دژخیم

  خلاصه رمان: عشقی از جنس خون! روایت پسری به نام سیاوش، که با امضای یه قرارداد، ناخواسته وارد یه فرقه‌ی دارک و ممنوعه…
رمان کامل

دانلود رمان دیازپام

خلاصه:   ارسلان افشار مرد جدی و مغروری که به اجبار راضی به ازواج با آتوسا میشه و آتوسا هخامنش دختر ۲۰ ساله ای…
رمان کامل

دانلود رمان درد_شیرین

    ♥️خلاصه: درد شیرین داستان فاصله‌هاست. دوریها و دلتنگیها. داستان عشق و اسارت ، در سنتهاست. از فاصله‌ها و چشیدن شیرینی درد. درد شیرین داستان فاصله. دوری ها…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x