رمان آهو و نیما پارت 166

4.3
(109)

 

خون زیادی از دست داده بود، اما خب وضعیتش خیلی بهتر از شیوا بود…

شیوایی که با گذشت چند روز همچنان در اغما به سر میبرد.

سطح هوشیاری اش پایین بود و پدر و مادرش ناامید و بی قرار.

در تمام آن چند روزی که امید در بیمارستان بستری بود، هیچگاه ندیدم که پدر و مادر شیوا حتی برای یک دقیقه بیمارستان را ترک کنند.

خبری از مهری خانوم نبود و بعدها از پچ پچ کارکنان بیمارستان متوجه شدم پدر شیوا خودش از بیمارستان بیرونش کرده است!

با وجود اعترافات حامد و اظهارات امید، نیما تحت تعقیب بود…

هم من و امید از نیما شکایت کرده بودیم و هم پدر و مادر شیوا شکایت کرده بودند.

نیما ممنوع الخروج شده بود و در نهایت سه روز بعد از آنکه تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بود، در فرودگاه دستگیر شد.

گویا قصد داشت از ایران خارج شود که موفق نشد!

مادر امید از قضایا خبری نداشت و امید هم اجازه نداد حتی یک جمله بهش بگویم.

و من چقدر از این بابت ممنونش بودم!

امید عقاید خاص خودش را داشت…

عقایدی که هیچگاه قصد نداشت مرا محدود کند یا چیزی را بر من تحمیل کند…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 109

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان ارتیاب

    خلاصه : تافته‌‌ ادیب دانشجوی پزشکیست که به تهمت نامزدش از خانواده طرد شده و مجبور به جدایی می‌شود. اتفاقاتی باعث می…
رمان کامل

دانلود رمان آچمز

خلاصه : داستان خواستن ها و پس گرفتن هاست. داستان زندگی پسری که برای احقاق حقش پا به ایران می گذارد. دل بستن به…
رمان کامل

دانلود رمان گناه

  خلاصه رمان : داستان درمورد سرگذشت یه دختر مثبت و آرومی به اسم پرواست که یه نامزد مذهبی به اسم سعید داره پروا…
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x