رمان آهو و نیما پارت 209

 

 

 

از دستم شاکی بود، اما زمانی که حرف هایم را شنید مثل همیشه درکم کرد…

 

بدون آنکه دیگر به رویم اخم کند!

امید آدمی نبود که بحثی را کش دهد و اشتباهاتم را همیشه می بخشید، بدون آنکه بخاطرش منتی بر سرم بگذارد.

 

و به گمانم معنی دوست داشتن همین بود!
***
صبح روز بعد با توکل به خدا از خانه خارج شدم.

 

خودم و زندگی ام را به خدا سپردم.
دیگر تحمل هیچ خبر جدید و شوکه کننده ای را نداشتم!

 

مامور انگار حرفم را از نگاهم خواند که گفت نگران چیزی نباشم…
و من سعی کردم روز گذشته و امیدواری دادنش را به خودم یادآوری کنم!

 

چهره ی نیما در لباس زندان و با ریش های بلندش اصلا شباهتی به خوش تیپ ترین استاد دانشگاه که همه ی نگاه ها به دنبالش بود نداشت!

 

هرچقدر که در گذشته چهره ی نیما کمتر از سن واقعی اش نشان می داد، حالا به جرات می توانم بگویم حداقل بیست سال بیشتر از سن واقعی خودش نشان می داد.
نیما در مقابل نگاه متعجبم خندید.

– اشتباه نیومدی! خودمم… نیما!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 40

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل

  خلاصه: این داستان، حکایتی ست از تقابلی میان سنت و مدرنیته. البته از سنت ها زیاد گفته نمی شود. فکر می کنم به اندازه

  خلاصه رمان:   آرش رادمنش دکتری دختر باز که این بار دلش داشتن دختر ساده و معتقدی را میخواست که پرستاره و هیچ وقت

  خلاصه: ماجرای ۳ دوست پاییزِ گیر کرده بین هامون و ساشا ماجرای یک تعرض ! بین عشق و نفرت و در آخر انتقام …

  خلاصه : داستان در مورد زندگی پسری به اسم سام و دختری به اسم نیکاست دوعاشق که بعد از پشت سر گذاشتن مشکلات زیادی

خلاصه داستان :   این رمان دو جلدی است(جن گیری شیدا جلد 2 )   بر اساس رویداد های واقعی هست … موضوع اصلی هم

  💬خلاصه رمان: قصه درباره ی مردی به اسم ایوبه.اون مردی با اعصاب و جسم و روانی داغون از گذشته ی تلخشه.تو دنیاش دوستانش نقش

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
جدیدترین پست های سایت
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x