رمان آهو و نیما پارت 224

 

 

این تعقیب و گریز برایم خوشایند نبود، اما اصلا احساس خوبی نسبت به رفتارهای اخیر امید، مخصوصا رفتارهای شب گذشته اش نداشتم!

اینکه از ساری تا رسیدن به تهران چه بر من گذشت فقط خدا می دانست!

بدون آنکه اتاقی در هتلی رزرو کنم از ترمینال یک راست به سمت شرکت راه افتادم.

ماشین امید مقابل شرکت پارک شده بود.

اینکه ماشینش به جای آنکه در پارکینگ شرکت باشد گوشه ی خیابان بود، اصلا برایم خوشایند نبود!

سرم را پایین انداختم و با قدم های تند به داخل شرکت رفتم تا مبادا نگاه نگهبان به من بیفتد و مرا بشناسد.

به طبقه ی مورد نظر که رسیدم پشت ستون ایستادم.

صدای امید به گوشم می رسید که داشت با شخصی خوش و بش می کرد.

فکر به اینکه دارد با یک زن حرف می زند، تمام وجودم را به آتش کشاند!

چراکه حرف هایش اصلا مربوط به کار نبود!

با این فکر که اگر پشت ستون بمانم و با امید رودررو نشوم، او همچنان مرا احمق فرض می کند و می گوید سفرش کاری بوده است، با عصبانیت از پشت ستون کنار رفتم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 104

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل

  خلاصه: آرش تک پسر حاج فتوره چی بزرگ بازار! کسی که به دختر بازی توی جمع هامون معروف بود. کسی که هیچ دختری از

خلاصه : داستان دختری 24 ساله که طراح کاشی است و با پدر خوانده اش تنها زندگی می کند و در پی کار سرانجام در

  رمان قمار سیاه   ژانر : عاشقانه -انتقامی   خلاصه : داستان پسری که پدر پولداری داره . پدرش ورشکست می کنه و همینطور

  خلاصه : ملیکا‌ دختری که برای فرار از جو خونه با کیان دوست میشه و درست شب بعد از اولین باری که به خاطر

    خلاصه: محیا به همراه دختر پنج ساله اش هستی پا به خانه محتشم ها میگذارد و در آنجا زندگیش از نو شروع میشود…خانه

    خلاصه رمان بی بهانه : داستان از زندگی عادی دختر18 ساله ای به نام بِتسابه شروع میشه. بِتسابه پشت کنکوریه و خیلی سخت

اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نازنین مقدم
17 ساعت قبل

فکر کنم نیما باشه

جدیدترین پست های سایت
دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x