رمان آهو نیما پارت 153

4.3
(113)

 

اخم های حامد درهم شد.
– پس بدون که جز من، یه حیوون دیگه هم تو زندگیت بوده!
تنها نگاهش کردم.
– یه حیوون که گرچه عمر رابطه ش باهات کمتر از من بوده، اما خب نزدیکتر از من بهت بوده!

از آنجایی که امید را گروگان گرفته بود، انتظار داشتم جمله اش را به او ربط دهد، اما با اسمی که به زبان آورد ماتم برد.

– نیما!
– چی؟!
ابروهایش را بالا برد.

– نیما شایسته! استاد نیما شایسته!

با گیجی نگاهش کردم.
– چی داری میگی برای خودت؟!

حامد پوزخند زد.

– تموم این نقشه ها زیر سر نیماست! استاد محبوب دانشگاه!
زمزمه وار پرسیدم: این نقشه ها؟!

اما انگار به گوش حامد نرسید که با غیظ از نیما گفت: همون جنتلمنی که اون شب بعد از رفتن من اومد پیشت و کار نکرده ش رو گردن گرفت!
– من… منظورت از این نقشه ها… چیه؟!

– دزدیدن آقا امیدتون!

ابرویی بالا انداخت.

– و البته شیوا و کارهایی که باهاش کردم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 113

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان چشم زخم

خلاصه:   نه دنیا بیمارستانه، نه آدم ها دکتر . کسی نمیخواد خودش رو درگیر مشکلات یه آدم بیمار کنه . آدم ها دنبال…
رمان کامل

دانلود رمان پاکدخت

    خلاصه: عزیزترین فرد زندگی آناهیتا چند میلیارد بدهی بالا آورده و او در صدد پرداخت بدهی‌هاست؛ تا جایی که مجبور به تن…
رمان کامل

دانلود رمان قلب سوخته

      خلاصه: کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده،…
رمان کامل

دانلود رمان مهکام

خلاصه : مهران جم سرگرد خشنی که به دلیل به قتل رسیدن نامزدش لیا؛ در پی گرفتن انتقام و رسیدن به قاتل پا به…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
3 روز قبل

از کفر من نبود؟

دسته‌ها

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x