رمان آهو نیما پارت 155

4.4
(67)

 

نباید نقطه ضعف دست حامد می دادم. نباید اجازه می دادم بحث را به جاهایی جز امید بکشاند.

– امید کجاست؟! درک نمی کنم چرا دزدیدیش!

– جاش خوبه! اما اینکه چرا دزدیدمش…

کمی قدم زد و نگاه من دنبالش کشیده شد.

– دزدیدمش چون نیما نقشه ش رو کشید!

مقابلم ایستاد و خیره به صورتم ابرویی بالا انداخت.

– نقشه ی کاملا حساب شده!

در سکوت نگاهش کردم و او بعد از لحظاتی شروع کرد به حرف زدن.

– نیما نمی خواست تو ازدواج کنی!

دلیلش زیادی مسخره بود!

– اما من ازدواج کرده بودم!

حامد دقیق نگاهم کرد.

– و این اصلا مطابق میل نیما نبود!

– مطابق میل نیما نبود! باشه! اصلا این حقیقت داشته باشه، اما تو کجای این بازی هستی؟!

حامد دستی به چانه اش کشید.

– من و تو بچه داشتیم و تو بهم نگفتی! من هم می خواستم ازت انتقام بگیرم! به هر حال…

نگاهی به سر تا پایم انداخت.

– زندگی تو برخلاف من خوب داشت پیش می رفت! چندبار… چندبار می خواستم با ماشین زیرت بگیرم! می خواستم اسید تو صورتت بپاشم! حتی… حتی خریده بودمش، اما… اما اتفاقی نیما من رو دید!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 67

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان آچمز

خلاصه : داستان خواستن ها و پس گرفتن هاست. داستان زندگی پسری که برای احقاق حقش پا به ایران می گذارد. دل بستن به…
رمان کامل

دانلود رمان چشم زخم

خلاصه:   نه دنیا بیمارستانه، نه آدم ها دکتر . کسی نمیخواد خودش رو درگیر مشکلات یه آدم بیمار کنه . آدم ها دنبال…
رمان کامل

دانلود رمان عروس خان

  خلاصه:   رمان در مورد دختری که شوهرش میمیره و پدر شوهرش اونو به پسر دیگش فرهاد میده دختره باکره بوده…شب اول.. سختی…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x