رمان آهو ونیما پارت 222

 

 

امید خیلی خوب متوجه بود که برای چه دارم وسایل هایم را جمع می کنم، اما چیزی به روی مبارکش نیاورد.
– که بری خونه ی مامان؟!
بالاخره موفق شدم دستم را از دستش آزاد کنم.
– خونه ی مامان برای چی؟!
لباس های در دستم را روی تخت، کنار لباس های دیگر انداختم.
– خب… این چند روز که من نیستم پیشت… بری پیش مامان… تا تنها نباشی!
به روی امید پوزخند زدم.
– مگه من قبلا وقتی تو می رفتی تهران، می رفتم پیش مادرت؟!
– نه… خب گفتم شاید…
دستم را به نشانه ی سکوت مقابلش گرفتم.
– امید بس کن لطفا! من فردا با تو میام تهران!
امید نچی کرد.
– گفتم که بهت آهو جان…
– خودت چیزهایی رو که گفتی باور کردی؟! تو هتل جا نباشه، تو شرکت که جا هست! تو شرکت نتونیم بمونیم، تو ماشین که می تونیم بمونیم… مثل همون بار که رفته بودیم مسافرت و…
امید حرفم را قطع کرد.
– اون بار فرق داشت عزیزم! الان سفر کاریه! باور کن!
با خستگی نگاهش کردم.
چه چیزی را داشت پنهان می کرد؟!

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 117

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل

خلاصه: یغما دختری از جنس من از جنس تو از جنس یک دختر نیازمند نیازمند عاطفه.احساس… دارای خانواده ای که در سطح معمولی قرار دارند

خلاصه   ماهور دختر باهوش، مستقل و باتجربه ای که مدیریت کارخونه مادریش رو بر عهده داره.. علاقه مندی های خودش رو به دور از

    خلاصه رمان طنین تنهایی : شهریار شریعتی، مدیرعامل بزرگ‌ترین شرکت مدلینگ ایران در کیش که پرونده‌ی کُشته شدن عجیب همسرش هنوز به سرانجام

خلاصه رمان :     باران و مادرش مستخدم خانه ی آقا بزرگ هستند و کیا نوه ی آقا بزرگ، بنا به شرایطی و بر

خلاصه: داستان درباره ي دختري به اسم شکوفاست که يه هفته بعد از تولدش جلوي در پرورشگاه گذاشته مي شه…و خيلي زود يه خونواده اي

    خلاصه: رمان طلسم فریحا: با ورود آتاخان(خان روستا )به مجلس عروسی آراز و فریحا دوباره ترس به جان تک تک حاضرین در مهمانی

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
جدیدترین پست های سایت
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x