رمان آهو و نیما پارت 142

4.2
(116)

 

انگشت اتهام به سمت خود نیما بود!
نیمایی که قرار عروسی اش با شیوا را به هم زده بود!
من و امید در شرکت بودیم و با وجود تحقیقاتی که انجام شده بود برای پلیس ثابت شده بود که ما هیچ نقشی در دزدیده شدن شیوا نداشتیم.
و این درحالی بود که نیما می گفت در حین دزدیده شدن شیوا بیرون بوده است و هیچ شاهدی برای ادعای خودش نداشت!
***
چند روز از دزدیده شدن شیوا می گذشت.
در طی این چند روز مهری خانوم به شرکت می آمد و با تهدیداتش مرا دیوانه می کرد!
همین رفتارش باعث میشد گمان کنم خودش در دزدیده شدن شیوا نقشی دارد!
در نهایت در چهارمین روز زمانی که به شرکت آمد به آرامی از منشی خواستم تا با پلیس تماس بگیرد.
آن روز امید جلسه داشت و در شرکت حضور نداشت…
به هر زحمتی که بود در مقابل دادوبیدادهای مهری خانوم آرامشم را حفظ کردم تا پلیس سربرسد.
قیافه ی مهری خانوم زمانی که پلیس ها را دید به طرز عجیبی دیدنی بود!
هم رنگش از ترس پریده بود و هم انگار عصبانی بود!
با چشمانش برایم خط و نشان می کشید که از چشم پلیس دور نماند.

– میشه بپرسم شما چرا اینجایید خانوم شاهی؟!
مهری خانوم با شنیدن این حرف به سمت پلیس چرخید.
– من… خب من داشتم از اینجا رد می شدم که…
ابروهای پلیس بالا پرید.
مهری خانوم حرفش را نیمه تمام گذاشت که پلیس گفت: داشتین می گفتین!
همین که مهری خانوم از دیدن پلیس تا این حد شوکه شده بود نشان می داد کاسه ای زیر نیم کاسه است!
– خب… من داشتم از اینجا رد می شدم که گفتم یه سر به آهو جون بزنم!
چشمانم گرد شد.
– آهو جون؟! از کی تا حالا من برای شما شدم آهو جون؟!
مهری خانوم نتوانست چیزی بگوید و مأمور گفت: گفتین داشتین از اینجا رد می شدین…
مهری خانوم به سرعت گفت: بله! درسته!
مأمور ابرویی بالا انداخت.
– اما تا جایی که به ما گزارش شده… شما از فردای روز دزدیده شدن خواهرزاده تون هر روز میاید اینجا! اون هم نه برای سرزدن! برای تهدید و این جور موارد!
مهری خانوم خودش را به کوچه ی علی چپ زد.
– نه! اینطور نیست!
هرچند که مهری خانوم نمی توانست به آسانی پلیس را گول بزند، اما گفتم: فیلم دوربین های مداربسته موجوده!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 116

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان سونامی

خلاصه : رضا رستگار کارخانه داری به نام، با اتهام تولید داروهای تقلبی به شکل عجیبی از بازی حذف می شود. پس از مرگش…
رمان کامل

دانلود رمان ارکان

خلاصه: همراه ما باشید در رمان فارسی ارکان: زهرا در کافه دوستش مشغول کار و زندگی است و در یک سفر به همراه دوستان…
رمان کامل

دانلود رمان فودوشین

  خلاصه: آرامش بدلیل اینکه در کودکی مورد آزار و تعرض برادرش قرار گرفته در خانه‌ای مستقل، دور از خانواده با خواهرش زندگی می‌کند.…
رمان کامل

دانلود رمان سالاد سزار

خلاصه: عسل دختر پرشروشوری و جسوری که با دوستش طرح دوستی با پسرهای پولدار میریزه و خرجشو در میاره….   عسل دوست بچه مثبتی…
رمان کامل

دانلود رمان دژخیم

  خلاصه رمان: عشقی از جنس خون! روایت پسری به نام سیاوش، که با امضای یه قرارداد، ناخواسته وارد یه فرقه‌ی دارک و ممنوعه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نازنین مقدم
1 روز قبل

🙏 🙏

خواننده رمان
1 روز قبل

ممنون قاصدک جان هرچند خیلی کم بود 😉

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x