_ مودب باش!
لادن محکم به بازویش کوبید
_ دفعه آخرت بود کنار من لاس میزدی!
_ من لاس بزنم؟ با زن شوهر دار؟
لادن دوباره ادا در آورد
_ شوهرت خیلی خوبه لادن ، قدرشو بدون!
با حرص ادامه داد
_ باید میگفتم خوبیاش برای شماست ترگل جون! با من مثل سگه!
_ لادن! دهنتو برای من کج نکن
لادن با جدیت بازویش را نیشگون گرفت
_ ساواش … بذار تعارفو باهات کنار بذارم خب؟
من بخاطر این کنکور کوفتی و استرسش تایم پریود و همه چیم بهم ریخته
بعضی وقتا که از زمین و زمان شاکیام دوست دارم به یه چیزی گیر بدم
حالا چی بهتر از یه شوهرِ لاسو که نیشش برای دخترای دیگه باز میشه و به زن خودش فقط امر و نهی میکنه؟
انتظار داشت ساواش اعتراض کند اما اینطور نبود
در کمال تعجب او تنها لبخندی کج زد
_ بخاطر هورموناته عزیزم!
برو بابایی زمزمه کرد و وارد خانه شد
پشت پنجره ایستاد و مغموم خیرهی بیرون شد
دلش شنا در دریا میخواست اما ساواش انگار از دنده چپ بلند شده بود
مردکِ لجبازِ اعصاب خورد کن
_ به چی اینطوری زل زدی؟
_ یه پسره با لباس زیر رو تراس روبرویی داره برام دست تکون میده
ساواش با اخم دو قدم بلند برداشت و خودش را به او رساند
_ غلط اضافی کرده ، کدوم ویلا؟
لادن کلافه پوف کشید و سرتکان داد
آرام زمزمه کرد
_ دست از سرم بردار ساواش
فکرم مشغوله
_ الکی گفتی؟
_ نمیدونم شما مردای ایرانی چرا فکر میکنید عالم و آدم تو نخِ زن شمان؟
معلومه جنس خراب خودتونو خوب میشناسید
ساواش پوزخندی زد و کنار رفت
لادن صدایش را بالا برد
_ تو اگر به زنِ کسی نگاه بد نکنی ، کسی هم به زنت نگاه نمیکنه ، تموم؟
ساواش جوابش را نداد
سمت قهوهساز رفت و موضوع را تغییر داد
_ نگفتی به چی فکر میکنی
لادن نتوانست بگوید به امیر و نقشه هایی که در آینده دارم تا شما جماعتِ دهن بین را سرجایتان بنشانم!
_ یاد نوجوونیم افتادم که وقتی میومدیم شمال برعکس الان چقدر بهم خوش میگذشت!
ساواش پوزخند زد
_ چیکار میکردی که خوش میگذشت؟
_ مایو میپوشیدم شنا میکردم!
یه بار با عباس مسابقه دادیم
نزدیک بود غرق شم… یادش بخیر
ساواش از بالای فنجان قهوه با اخم نگاهش کرد
_ عباس؟!
_ داداشِ دومادمون
ساواش پوزخند زد
_ هنرنماییای خانوم تمومی نداره
لادن بی توجه به او وارد پذیرایی شد و به شکم روی کاناپه دراز کشید
فکر کرد… نزدیکی به ترگل بسیار آسان بود اما به حرف آورد امیر نه
برخلاف ترگل امیر زرنگ بود و به همین آسانی دم به تله نمیداد
باید نقشهای دقیق میکشید که مو لای درزش نرود
با حرکت دستی روی باسنش از جا پرید
بهت زده و شاکی به ساواش نگاه کرد
_ هی … چیکار میکنی؟ بچه شدی؟
ساواش لب هایش را به هم فشرد تا نخندد
_ بچه ازین کارا میکنه؟
لادن با اخم غرید
_ بچه رو نمیدونم ولی تو رو مطمئنم از این کارا نمیکردی
ناچار پوزیشنش را تغییر داد و به پهلو خوابید ، پشتش را هم کامل به کاناپه چسباند
زیرلب با خودش غر زد
_ امنیت نداره آدم
ساواش همچنان دستش میانداخت
_ به ترگل گفتی تازه عروس دومادیم؟
لادن با اخم روی کاناپه نیم خیز شد
_ ترگل؟! مگه دخترخالته؟
_ چی بگم؟ فامیلشو میدونیم مگه؟
لادن کنارش نشست و بی میل توضیح داد
_ حوصله نداشتم نامزدش بخواد بیاد!
گفتم تاره عروس دومادیم ولمون کنه