رمان آهو و نیما پارت 166

4.3
(111)

 

خون زیادی از دست داده بود، اما خب وضعیتش خیلی بهتر از شیوا بود…

شیوایی که با گذشت چند روز همچنان در اغما به سر میبرد.

سطح هوشیاری اش پایین بود و پدر و مادرش ناامید و بی قرار.

در تمام آن چند روزی که امید در بیمارستان بستری بود، هیچگاه ندیدم که پدر و مادر شیوا حتی برای یک دقیقه بیمارستان را ترک کنند.

خبری از مهری خانوم نبود و بعدها از پچ پچ کارکنان بیمارستان متوجه شدم پدر شیوا خودش از بیمارستان بیرونش کرده است!

با وجود اعترافات حامد و اظهارات امید، نیما تحت تعقیب بود…

هم من و امید از نیما شکایت کرده بودیم و هم پدر و مادر شیوا شکایت کرده بودند.

نیما ممنوع الخروج شده بود و در نهایت سه روز بعد از آنکه تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بود، در فرودگاه دستگیر شد.

گویا قصد داشت از ایران خارج شود که موفق نشد!

مادر امید از قضایا خبری نداشت و امید هم اجازه نداد حتی یک جمله بهش بگویم.

و من چقدر از این بابت ممنونش بودم!

امید عقاید خاص خودش را داشت…

عقایدی که هیچگاه قصد نداشت مرا محدود کند یا چیزی را بر من تحمیل کند…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 111

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان آن شب

          خلاصه: ماهین در شبی که برادرش قراره از سفرِ کاری برگرده به خونه‌اش میره تا قبل از اومدنش خونه‌شو…
رمان کامل

دانلود رمان زئوس

    خلاصه : سلـیم…. مردی که یه دنیا ازش وحشت دارن و اسلحه جز لاینفک وسایل شخصیش محسوب میشه…. اون از دروغ و…
رمان کامل

دانلود رمان نمک گیر

    خلاصه رمان : شاید رویا…رویایی که باید به واقعیت می پیوست.‌‌…دیگر هیچ از دنیا نمی خواست…همین…!همین که یک دستش توی حلقه ی…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x