رمان آهو و نیما پارت 178

4.2
(51)

 

پس بدون آنکه بترسم، گفتم: می تونم همین الان برم ازت شکایت کنم!

حامد حق به جانب نگاهم کرد.

– به چه جرمی؟!

– تهدید!

– تهدید؟!

خندید.

نه خنده ای معمولی!

خنده ای دیوانه وار!

 

اینکه در زندان بود و انقدر راحت می خندید، عجیب که هیچ

، ترسناک به نظر می رسید!

من در زندگی ام روزهای بد و سخت کم نداشتم…

 

در آن روزها حتی نمی توانستم یک لبخند ساده بزنم، اما حامد…

هیچ دلیلی نمی توانستم برایش پیدا کنم!

 

در نهایت زمانی که خنده های حامد قطع شد، گفت: اگه می تونی ثابت کن!

و حالا نوبت من بود که بخندم.

هرچند که خنده ام در یک لبخند مسخره خلاصه شد.

 

– کاملا ثابت شده ست! نکنه فکر کردی اینجا هتله و تو

شخصیت خیلی مهمی هستی که اجازه میدن هروقت دلت خواست بگی یکی بیاد و به مزخرفاتت گوش کنه؟!

 

 

حامد کم نیاورد.

– دقیقا همینطوره! مگه غیر از اینه که من خواستم تو بیای اینجا و اون ها بهت گفتن و تو اومدی؟!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 51

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان جهنم بی همتا

    خلاصه: حافظ دشمن مهری است،بینشان تنفری عمیق از گذشته ریشه کرده!! حالا نبات ،دختر ساده دل مهری و مجلس خواستگاریش زمان مناسبی…
رمان کامل

دانلود رمان خدیو ماه

خلاصه :   ″مهتاج نامدار″ نامزد مرد مرموز و ترسناکی به نام ″کیان فرهمند″ با فهمیدن علت مرگ‌ ناگهانی و مشکوک مادرش، قدم در…
رمان کامل

دانلود رمان یاسمن

خلاصه: این رمان حکایت دختری است که بعد از کشف حقیقت زندگی اش به ایران باز می گردد و در خانه ی عمه اش…
رمان کامل

دانلود رمان بر من بتاب

خلاصه:   خورشید و غیاث ( پسر همسایه) باهم دوست معمولی هستند! اما خانواده دختر خیلی سخت گیرند و خورشید بدون اطلاع خانواده اش…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x