رمان از کفر من تا دین تو پارت 237

4.5
(90)

با دستش سالاد فصلی روهم نشون میده که اهمیتی به خواسته اش نمیدم. میخواد دارو ندارش و آب کنه!

_نه دیگه این مصداق جشن و دورهمی ماهاست خوردن و رقصیدن و البته خوش گذرونی که یه چیز طبیعی..

 

با دست اشاره ای به مردم و سالن میکنه و در ادامه به من و سروش میرسه ..

_اینجاهایی که شماها اسمش و میزارین مهمونی و ضیافت در واقع میزگردی از سران مافیا و قاچاقچیاست..

کلا راحتت کنم هرچی جنس خرابه که خدا تو دادن قیافه و ثروت بهشون دست و دلبازی کرده، توش پیدا میشه که یا دارن برا هم چنگ و دندون نشون میدن تا همدیگه رو تیکه پاره کنن!

یا زیر آب هم و با جاسوس بازی و تهدید در میارن تا سرتو زیر آب کنن جاتو بگیرن.

 

نگاه منو سروش گره میخوره و تفسیر جالبی بود اما واقعی.

_چندتایی الکی سرخوش گیج هم اون بِینا تلو تلو میخورن و فکر میکنن عجیب شاخن..

یه دونه هم مثل منه بیچاره سیاهی لشکر این وسطا تاب میخورم یه وقت مجلس بدون مترسک سر جالیز نباشه.

 

سروش که در حال برداشتن ماهی سفید عقب میکشه و دوباره ناخوداگاه میخواد دستش و بندازه دور سامانتایی که میدونم اینجور حرف زدناش باعث میشه چقدر شیرین و جذاب به چشم بیاد و دوست ندارم این مدلی حتی جلو چشم سروش باشه.

 

سامانتا با اخم های درهم عقب میکشه و میگه…

_اظهار لطفتات داره زیادی خودمونی میشه ها!

_اینجوری نمی‌شه باید به خاتون بگم به فرزند خوندگی بگیرت تا بتونم یه دل سیر فشارت بدم.

 

بشقاب سامانتا رو تو دستش میزارم تا بتونم دوتا نوشیدنی بردارم و جواب سروش و میدم..

_با اینکه مضخرف گفتی اما اگر بشه هم باز دخترخاله ست.

_مگه دخترخاله محرم نیست؟

_فکر نمیکنم در حد فشارای تو باشه.

 

چشمک سروش و جمله بعدیش…

_به عنوان زن داداش چی! دیگه این حق بهم میرسه.

سامانتا سرخ میشه و ترجیح میده از اون زبون سه متریش استفاده نکنه و بدون نگاه بهمون میره طرف میز سابقمون.

_خجالت کشید؟!

_با اینکه بعیده اما به نظرم آره.

_ای بابا… باز دلم خواست فشارش بدم.

_غلط اضافه، دستات و کنار خودت نگه دار.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 90

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
8 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
28 روز قبل

واقعا این یکی رفته تو کار سورپرایز ممنون قاصدک جان😂

Batool
پاسخ به  خواننده رمان
28 روز قبل

😂😂😂👍👍👍باور کن همینطوره 🤣🤣🤣

Batool
28 روز قبل

یعنی این رمان محششششششششششررررررر ه 🥰🥰😙عاشقانه دوستش دارم نویسندش قلم بی‌نظیری داره اما این روزا زیاد کانال عوض میکنه یا کانال یه هفته یه پارت یا هرشب امیدوارم همیشه کانال دوم بمونه الهی آممممممممین 🤲🤲🤲🤲🤲🤣🤣🤣🤣مرسی نویسنده جون قاصدک عزیزدلم ممنونمممم زحمت کشیدی 🥰🥰🥰🥰

Batool
28 روز قبل

راستی قاصدک جون من چون کنکورم نزدیکه ودرحال جمعبندیم هرچه رمانه حذف کردم ونمیخونم تا به امید خدا کنکور بدم بعد دل از عزا دربیارم تنها این رمانه که هیچ نتونستم حذفش کنم ۳ساله دارم باش زندگی میکنم 😂😂به خاطر همین عزیزدلم ببخشید نمیتونم برا بقیه رمانا کامنت بزارم انشالله بعد کنکور هیچ پارت رمانیو بدون مهر کردنش با یه کامنت از من رها نمیشه 😅😁😁😁😂😂😂

فرشته منصوری
28 روز قبل

😂😂

Fary
28 روز قبل

ممنون که دوباره پارت گذاریتون مرتب شده 🌺🌺🌺

camellia
27 روز قبل

مرسی قاصدک جونم.😍😘این هامرز وسروش چه زوج با حالی ان خدایی 😊

8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x