رمان از کفر من تا دین تو پارت 240

4.4
(94)

 

_دقیقا به کدوم قسمت اضافه خودت برای تن دادن به خواسته های یک مرد میبالی!؟ پرویی یا هرزه گی به اسم برتر بینی خودت نسبت به همجنست!؟

دهن باز من که با جواب کوبنده هامرز بسته میشه و با اینکه جمله اش زیادی رک بود و زشت اما جیگرم حال میاد و حالا منم که با ابرویی بالا داده میگم نوش جونت دختر جون.

دخترک با صورتی سرخ از نگاه و گفتار هامرز نگاه بدی بهش میندازه و با کینه میگه..
_توی عوضی منو نمیشناسی وگرنه جرات نمیکردی بهم توهین کنی.
باز هم دست هامرز بی توجه به غارغار دختره میره زیر بازوم و بلندم میکنه.
_پاشو عزیزم آخره شبه و باید بریم به خواسته های یک مرد که من باشم رسیدگی کنی.

صدای پا کوبان دخترک پاشنه دوازده سانتی توی قهقهه سروش و امیر گم میشه.
_باختی… رد کن بیاد.
امیر نمادین آهی میکشه و دسته چکی از جیب بغلش بیرون میاره.
_کوفتت بشه
_شما شرطبندی کردین؟!

سروش چک و ماچ صداداری کرده میزاره تو جیبش و قبل اینکه نوشیدنیش و با لذت سر بکشه میگه…
_فکر افتصادی همه جا باید کار کنه.. یه در آمد کوچیک توی مهمونی..

هامرز بی حوصله تر از قبل دلقک بازی هر دوتا رو نادیده میگیره و رو به سروش میگه..
_اگر با ما میای عجله کن وگرنه خود دانی.
_فعلا هستم.. یه جورایی دارم گرم میکنم ببینم تا آخر شب دیگه قراره چه سوپرایز هایی داشته باشم.

کیف کوچیکم و رو شونه انداخته، دنبال هامرز میرم. زمانی عاشق سوپرایز بودم اما بازم تعریف من ازش با این آدما خیلی باهم توفیر داره مثل مهمونیامون.
سرش و هدفمند اطراف میچرخونه و موقع خروج که میخوام مانتوم و بگیرم میگه..
_یک لحظه همینجا باش تا بیام.
_تو که میخواستی منو بکاری چرا بلندم کردی! امشب که من انتر شماها شدم اینم روش اینجا هستم تا بیای.

با ابروهای درهمی که از اول جز چندبار کوتاهی باز نشده بود نگاهم کرده و تاکید میکنه..
_تکون نخور… با کسی حرف نزن.. چیزی هم ازشون نگیر.
چشم هام و با حرص چرخی داده و مانتوم رو تن زده، تکیه میدم به ستون.
جدی فکر کرده پنج ساله ام!؟

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 94

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان خدیو ماه

خلاصه :   ″مهتاج نامدار″ نامزد مرد مرموز و ترسناکی به نام ″کیان فرهمند″ با فهمیدن علت مرگ‌ ناگهانی و مشکوک مادرش، قدم در…
رمان کامل

دانلود رمان وان یکاد

خلاصه: الهه سادات دختری مذهبی از خانواده‌ای سختگیر که چهل روز بعد از مرگ نامزد صیغه‌ایش متوجه بارداری اش میشه… کسی باور نمیکنه که…
رمان کامل

دانلود رمان گلارین

    🤍خلاصه : حامله بودم ! اونم درست زمانی که شوهر_صیغه ایم با زن دیگه ازدواج کرد کسی که عاشقش بودم و عاشقم…
رمان کامل

دانلود رمان زئوس

    خلاصه : سلـیم…. مردی که یه دنیا ازش وحشت دارن و اسلحه جز لاینفک وسایل شخصیش محسوب میشه…. اون از دروغ و…
رمان کامل

دانلود رمان طومار

خلاصه رمان :     سپیدار کرمانی دختر ته تغاری حاج نعمت الله کرمانی ، بسی بسیار شیرین و جذاب و پر هیجان هست…
رمان کامل

دانلود رمان شاه_مقصود

خلاصه : صدرا مَلِک پسر خلف و سر به راه حاج رضا ملک صاحب بزرگترین جواهرفروشی شهر عاشق و دلباخته‌ی شیدا می‌شه… زنی فوق‌العاده…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
camellia
7 ماه قبل

من از اول گفتم این هامرز یه چیز دیگه است😍مرسی به خاطر این پارت با حال😊🤗

خواننده رمان
7 ماه قبل

خوب هامرز حال دختره رو گرفت ممنون قاصدک جان

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x