رمان از کفر من تا دین تو پارت ۳۴۱

4.2
(45)

شش قدم به جلو، میخورم به پنجره.. نگاهی به بیرون و ماه کامل روی  محوطه رو پوشش داده.

دوباره چرخشی به پشت و راه اومده رو برمیگردم ده قدم دیگه به جلو و حالا میخورم به لبه ی تخت..

چشمام خسته و عضلاتم گرفته ست. اما کو خواب و ذره ای احساس آرامش روی این تخت به ظاهر راحت !؟

 

کلافه شده بلاخره طاقتم طاق میشه.. خیلی بی عرضه ای هامرز… اینبار مسیر پاها رو میبرم طرف در اتاق و میزنم بیرون.

حوصله آسانسور و ندارم پله هارو دوتا یکی کرده خودم و دم در اولین اتاق پیدا میکنم.

 

خب حالا چی!؟.. مردد کمی صبر میکنم و ببین کارم به کجا کشیده که برای رفتن توی اتاق خونه خودم مستاصلم!

تقریبا نیمه شبه و حتی سگا هم تو لونه شون خوابیدن.. دستگیره رو فشار داده در و آهسته باز میکنم و بدون هیچ صدای اضافه ای داخل میرم.

 

نور ماه و آباژور کنار تخت میگه حجمی از یک آدم توی تخت دراز کشیده.. خب به نظر حداقل یکیمون خوابش برده.

کنار تخت می ایستم و دو دوتا چهارتام به جوابی جز کنار زدن ملافه و چهار دست و پا خزیدن روی تخت و کنار دخترک نمیرسه.

از اونجایی که یکم ابعاد با مقیاس دونفر نمیخونه دست میندازم زیر تنش تا بتونم بازوم و رد کنم.

 

بیدار میشه و حداقل تا هوشیاری کامل چند لحظه زمان میبره و تا اون موقع من جاگیر شدم.

_کیه..! چیه..؟

_هیش… بخواب چیزی نیست.

_تو.؟.. داری چیکار میکنی!

 

هنوز ویندوزش بالا نیومده..

_بخواب صبح حرف می‌زنیم..

نگاه ناخوانایی که زیر نور ضعیف اتاق روم ثابت میشه..! اما با فشاری که به بازوش وارد میکنم مخالفت نمیکنه و سرش روی سینم میشینه و حالا با بودنش توی بغلم انگار آخرین تکه پازل هم سر جاش قرار گرفته و چشم ها وتنم کم کم به یاد میارن خمار و خسته خودشون و رها کنن.

 

  • سر توی موهاش فرو میبرم و نفس میگیرم..خودش و منقبض میکنه و دستم شروع به ماساژ سر شونه و کمرش میکنه تا جایی که به نظر خوابم میبره و به عالم بی خبری فرو میرم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 45

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان گندم

    .خلاصه : داستان درباره ی یک خانواده ثروتمنده که بیشتر اعضای اون کنار هم زندگی میکنن . طی اتفاقاتی یکی از شخصیت…
رمان کامل

دانلود رمان طومار

خلاصه رمان :     سپیدار کرمانی دختر ته تغاری حاج نعمت الله کرمانی ، بسی بسیار شیرین و جذاب و پر هیجان هست…
رمان کامل

دانلود رمان کاریزما

    خلاصه: همیشه که نباید پورشه یا فراری باشد؛ گاهی حتی یک تاکسی زنگ زده هم رخش آرزوهای دل دخترک می‌شود. داستانی که…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x