رمان دختر حاج آقا پارت 52

4.7
(48)

 

به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، لینک های این مطلب حذف شدند

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.7 / 5. شمارش آرا 48

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
17 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Katayoon♤
Katayoon♤
4 سال قبل

وای آخیش اینا به خوبیو خوشی بهم رسیدن😥😧🤗😍

Sakineh
Sakineh
پاسخ به  Katayoon♤
4 سال قبل

وای آره واقعا دست نویسنده گل درد نکنه …

Fatemeh
4 سال قبل

ارع دیگ بزغاله ب داعشی رسید

......
......
پاسخ به  Fatemeh
4 سال قبل

وقتی آدم یه خواننده رو دوست داره اگر پشت سرش بد بگن یا مثلا بگن چقد زشته یا خیلی بد میخونه …میگیریم خشتک یارو رو میکشیم پایین که تو غلط کردی پشت خواننده ی محبوب من این رو گفتی …اما حالا اگر تو عضو دنبال کننده های واقعی رمان هستی لطفا درست صحبت کن و نظر بده …اگر نیستی فدات شم بیشتر پارت ها رو دنبال کن تا بدونی چه شخصیت های خوبی داره این رمان ….

Katayoon♤
Katayoon♤
پاسخ به  Fatemeh
4 سال قبل

😂😂😂😂

Sogand
Sogand
4 سال قبل

عالی بود،مرسی ادمین

Fatemeh
4 سال قبل

اوه شت باش تو خوب ما بد

Fatemeh
4 سال قبل

عزیزم مرز واقعیت و تخیلو تیکه پارع نکن خوانندع و شخصیت های خوب گربع ی ولگرد حاجی فرقشون خیلیع با این طرز فکرت در این راستا موفق میشی گلم

......
......
پاسخ به  Fatemeh
4 سال قبل

موفق تو هستی عزیز که هنوز به درک واقعی طرفدار بودن نرسیدی …برات آرزودارم چشم باز از این دنیا نری و بلاخره برسی

Narges
4 سال قبل

سلام هنوز که رمان تمام نشده ومشخص نیست تا پایان این یاسمن و ایمان خوش باشند
البته کمی هم از واقعیت دور شده در داستان ایمان در شرایط خیلی بد یاسمن دیده بود محال در واقعیت با همچین کسی ازدواج کنه اما ….

سکینه ای که خون آشام شد ...
سکینه ای که خون آشام شد ...
4 سال قبل

سلام ادمین جونم …پارت بعدی زمانش کیه ؟ ….
ادمین جونی تو میدونی چقدر دیگه مونده از رمان ؟

Fatemeh
4 سال قبل

اوف کامان بیبی طرفدار خوش باشی

سکینه ای که خون آشام شد ...
سکینه ای که خون آشام شد ...
4 سال قبل

یعنی کشته مرده پاسخ گویی سریعتم ادمین …بچه ها کسی تخم کفتر داره بدیم ادمین تا زبونش واشه نگرانشم به مولا

زهرا
زهرا
4 سال قبل

گیر دادنای بابای یاسی مث زمان عقد منه بابام گیر میداد نمیذاشت موقه خواب خونشون بمونم منم هرموقه آخرشبا میخواستم برم بیرون میگفتم قراره بریم پمپ بنزین 😂😂😂😂 همه فهمیده بودن پمپ بنزین کلکمه حتی بابام خودشم خندش میگرفت آخرش

k
k
4 سال قبل

امروز پارت میزارید؟؟؟

Katayoon♤
Katayoon♤
4 سال قبل

پس پارت جدید رو کی میزارید؟؟؟؟☹☹☹☹☹

F
F
4 سال قبل

پس کی پارت میزارید کی این رمان مسخره تموم میشه والا اگه به خودمون بود یه ساعته رمانو تموم میکردیم آقای ادمین لطفا خودتون از این شغل شریییف برکنار کنید که خوش قولیتون بدجور تو گلومون گیر کرده بزار این رمان تموم شه اگه من از این کانال لفت ندادم مسخره کردید همه رو….

17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x