رمان هیلیر پارت۱۳۱

4.6
(89)

 

 

 

 

متعجب نگاهم کرد که گفتم:

 

– فیلم دیشبو بی حواس گذاشتم توی پیجم. نه ادیتش کردم نه چیزی. حتی متوجه دسته گلی که ب دادی هم نشدم! فقط یه بار دیدمش و بعد سریع پستش کردم و رفتم موهامو شونه کنم و یکم کارامو بندازم جلو. بعد از دوساعت اومدم دیدم آقا برای خودش ترند شده!

 

خندید و متحیر گفت:

 

– کجا؟

 

با اخم گفتم:

 

– توی اینستاگرام و توییتر! واقعا که رویین! عمدا خودتو توی فیلم نشون داده بودی؟ اون نیشخند موذیانه اتو دیدم توی فیلم!

 

مرموزانه خندید و گفت:

 

– اهااااااا! اونو میگی! نه بابا حواسم نبود! اتفاقی خواستم به فالوورات بفهمونم این خانم صاحب داره!

 

زدم توی سینه اش و با خنده گفتم:

 

– خیلی کرمویی رویین! بعد از دو ساعت اومدم سر گوشی میبینم همه کامنت گذاشتن این آقا جذابه که ازت فیلم گرفته کیه و چیکاره ست و سینگله یا نه و پیجشو بده و این حرفا! انگار نه انگار اون فیلم فیلم من بوده! همه دنبال تو بودن!

 

مستانه خندید و گفت:

 

🎆HEALER

🖤#PART_664

 

 

 

– خیلی دلبر شده بودی! رویین نبودم اگه میذاشتم اون ویدیو به همون سادگی پست بشه!

 

دوباره کوبیدم توی سینه اش و گفتم:

 

– بی شرف! رفتم توییتر میبینم یکی از تو توی فیلم شات گرفته گذاشته، منم تگ کرده نوشته میشه اینو من برش دارم؟ انگار میخواد ازم پاککن قرض کنه! منم براش نوشتم نه صاحب داره! فیلمه رو هم حذف کردم!

 

قهقهه ای زد و کنجکاو پرسید:

 

– جون رویین حذفش کردی؟

 

با غرغر گفتم:

 

– بله پاکش کردم! واقعا از این که جواب خاستگاراتو بدم می اومد. من خون دل خوردم و دهنم پارکت شده تا تو یکم این سر نخمو گرفتی! حالا میان تو پیج گه میخورن که این آقاهه رو بده به من! باید دو هفته پیش این اقاهه و می دادم بهتون که جرتون بده تا بفهمین دنیا دست کیه! میخندی رویین؟ میخندی؟ باید بخوریش!

 

محکم بغلم کرد و با خنده پیشونیمو بوسید و گفت:

 

– ای جان! خیلی دیوونه ای دل آ! یکم سر نخو گرفتم؟ یکم؟ لامصب من دیشب کل نختو قورت دادم!

 

خندیدم و گفتم:

 

– اوف رویین حرف از دیشب شد… دیشب یه کاری کردی که با پیدا کردن نقطه جی برابری می کرد برام!

 

🎆HEALER

🖤#PART_665

 

 

پرسید:

 

– نقطه جی دیگه چیه؟

 

با خنده گفتم:

 

– ببین ما خانوما یکم پیچیده ایم! نقطه جی یه جاییه که اگه بتونی پیداش کنی… اوفففف! مثلا سکس اگه صد در صد لذت داشته باشه اون نقطه جی رو که پیدا کنی به جای 70 به 30 یهو میزان لذت می رسه به 120 به 30! حداقل واسه من که این طوریه!

 

با خنده پرسید:

 

– درصداش دیگه چیه؟ چرا این قدر پیچوندیش؟

 

خندیدم و گفتم:

 

– ببین جریان درصدا از این قراره که میگن توی سکس 70 درصد لذتو خانما می برن اون 30 درصدو آقایون!

 

با حالت جالبی پرسید:

 

– یعنی میگی تو دیشب دو و نیم برابر بیشتر از من لذت بردی؟ چرت و پرته! حتی اگه یه درصد بیشتر می شد رسما آتیش می گرفتم!

 

فک زاویه دار لامصبشو محکم بوسیدم و بعد با شیطنت گفتم:

 

– تصور کن گوشِت میخاره، میخارونیش! انگشتت بیشتر حال می کنه یا گوشِت!؟

 

🎆HEALER

🖤#PART_666

 

 

متحیر گفت:

 

– وای دل یار!

 

قهقهه بلندی زدم و گفتم:

 

– بخدا همینه! برای همین میگم هفتاد درصدش واسه ماست! با مثال برات بازش کردم که بفهمی چی به چیه!

 

با خنده گفت:

 

– شما دخترا واقعا عجیبین! اون نقطه جی چیه پس؟ یعنی میگی علاوه بر اون همه حالی که می کنید یه نقطه جادویی دارید که یهو … بوم؟ پیدا بشه اون حالی که می کنید دوبرابر میشه؟ نمی میرید؟

 

خندیدم و گفتم:

 

– من روانی این آماتور بودنتم رویین!

 

غرغر کرد:

 

– این خیلی بی رحمانه ست! خدا روی تو نسخه پرمیوم سکسو نصب کرده! فکر کنم اون لحظه میشه ازت برق تولید کرد!

 

دیگه نمی شد منو جمع کنی. پهن شده بودم تو آغوش رویین و داشتم پاره می شدم از خنده! رویین گفت:

 

– حالا چیکار کردم دیشب که این قدر بهت حال داد؟ میخوام ببینم اگه همزمان هم اون جی سگ مصبو پیدا کنم و اون کارو هم بکنم چه اتفاقی می افته. اسکرین شات میگیری؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا 89

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دانلود رمان تکرار_آغوش 4 (7)

بدون دیدگاه
خلاصه: عسل دختر زیبایی که بخاطر هزینه‌ی درمان مادرش مجبور میشه رحمش رو به زن و شوهر جوونی که تو همسایگیشون هستن اجاره بده، اما بعد از مدتی زندگی با…

دانلود رمان کنعان 3.5 (6)

بدون دیدگاه
خلاصه : داستان دختری 24 ساله که طراح کاشی است و با پدر خوانده اش تنها زندگی می کند و در پی کار سرانجام در کارخانه تولید کاشی کنعان استخدام…

دانلود رمان شاه_بی_دل 4.4 (9)

بدون دیدگاه
    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ چکیده ای از رمان : ریما دختری که با هزار آرزو با ماهوری که دیوانه وار دوستش داره، ازدواج می کنه. امادرست شب عروسی انگ هرزگی بهش…

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
camellia
3 ماه قبل

مرسی قاصدک جونم.واقعا سنگ تموم گزاشتی.دستت درد نکنه,ولی دیروز منتظر این بودم😉

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x