رمان هیلیر پارت 156

4.3
(73)

 

🖤#PART_770

 

 

 

به این همه ظرافت و لطافت دخترونت نمیاد یهو بگی کونی! یه بارم گفتی پفیوز پشمام ریخته بود! چندبار دیدم فحش دادی. دوست ندارم!

 

قش قش خندید و گفت:

 

– تو خودت خداوندگار فحش ناموسی ای! حالا همین دوتا دونه ناسزا رو به من نمیبینی؟

 

با خنده پا روی پا انداختم و گفتم:

 

– عزیزم این چیزایی که تو بهش میگی ناسزا در واقع فحش ننه ان!

 

پقی زد زیر خنده و نشست روی پام، موهایی که ریخته بود روی پیشونیمو مرتب کرد و گفت:

 

– از دار دنیا همین دوتا دونه فحش از روح سرکشم برای من مونده، همونم میخوای بگیری؟

 

با پررویی تمام گفتم:

 

– آره!

 

دست به سینه شد و گفت:

 

– اوکی شرط دارم!

 

معترض گفتم:

 

– بییییییی خیاااااال! دوتا فحشه دیگه! نده خب چی میشه مگه؟ چرا شرط و شروط میذاری!

 

با خنده سر تکون داد و گفت:

 

– نچ! شرط دارم! اگه تو شرطمو قبول کنی منم دیگه فحش نمیدم…

 

🎆HEALER

🖤#PART_771

 

 

 

کنجکاو گفتم:

 

– چیه شرطت؟ من ابرومو خط نمیندازما!

 

سری تکون داد و گفت:

 

– مجبورت نمیکنم. حالا که فکرشو می کنم خیلی خوشگل میشی و من نمیخوام دیگه زیادی جذاب شی، خوشم نمیاد!

 

با خنده گفتم:

 

– خوبه که از خیرش گذشتی، چیه شرطت؟

 

نیشخندی زد و گفت:

 

– بیا پوزیشنمونو تغییر بدیم!

 

متحیر خندیدم و گفتم:

 

– وات؟

 

شونه ای بالا انداخت و گفت:

 

– که این تغییر پوزیشن منوط بر اینه که لوکیشنمونم عوض کنیم!

 

– منوط؟! دلیار! منوط آخه!؟

 

خندید و گفت:

 

– منظورم اینه که اینا بهم وابسته ان! لوکیشنو تغییر بدیم به تبع اون پوزیشنم تغییر می کنه!

 

-تبع!

 

معترض گفت:

 

– زهرمار! این قدر از من ایراد نگیر!

 

🎆HEALER

🖤#PART_772

 

 

 

با خنده گفتم:

 

– یه جوری داری ادبی و لفظ قلم حرف می زنی انگار داری در باب خرده فرهنگ های اجتماعی و مشکلات گروهک ها و پارتیزان های جامعه صحبت می کنی نه سکس!

 

نیشخندی زد و گفت:

 

– میخوام قضیه رو شوخی نگیری!

 

سری تکون دادم و گفتم:

 

-شرطت دلیار، شرطت!

 

دستذبه سینه شد و گفت:

 

– خیلی سادست! من دیگه روی اون تخت کزایی باهات نمیخوابم! آدم توی زندگیش به تنوع نیاز داره!

 

تایید کردم:

 

– آها! اون وقت کجا رو در نظر گرفتی؟ معمولا آدما روی تخت میخوابن!

 

– منظورم اون خوبیدن نیست!

 

– من میدونم منظورت کدوم خوابیدنه! کجا رو پیشنهاد میدی!؟ باید شرایط و ظوابطش رو بسنجم!

 

به جمله بندی مزخرف من خندید و شونه ای بالا انداخت و گفت:

 

– سخت نیست! سر راست و دوست داشتنیه!

 

– کجاست؟

 

نیشخند زد و گفت :

 

– روی پیانو…!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 73

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x