رمان از کفر من تا دین تو پارت 252

4.5
(96)

 

 

 

همچنان زیر نگاه سنگین مرد روبه رومم که از جاش بلند میشه و کنارم میشینه.

صورتم چین میخوره هم از دردی که دارم هم از حضور نزدیکش.. مشکل بعدی لقمه گرفتنه و تا من نون و تیکه کنم اولین لقمه رو گرفته و میزاره دهنش..

 

منو میگی…! مات میشم.

تو دلم چقدر راه های کِنف کردنشو چیده بودم اونوقت عهد گذاشت دهنش!

مگه سروش نگفت مُهمم؟.. دیوونه شده از نبودم! همش چرت و پرت بود؟ جون به جونش کنن هامرز همون آدم یبس و خنثایی بود که هست.

_شرمنده یادم نبود خدمتکارتونم میز صبحانه رو براتون نچیدم.

 

از عکس العمل و حرصی که میخورم نیشخندی با اون لقمه کنج لپش به روم میزنه که باعث میشه آمپر بچسبونم و نخوام هیچ کوفتی بخورم.

صندلی رو با شدت به عقب هل میدم که صدای بلندی روی سرامیک ایجاد میکنه.

_بشین.. اینکه ناراحتی نداره بعدی رو برا تو میگیرم.

 

با ملایمت بازوی سالمم و گرفته، میخوام خودم و خلاص کنم اما از ترس آسیب بیشتر به دستم کوتاه میام و همین سُست شدن باعث میشه با زورش دوباره بشینم روی صندلی.

نگاهم روی اجاق گاز دور میزنه و کاش قبل نشستن چایی دم میکردم.

_دهنت و باز کن…..

 

چپ چپ نگاهش میکنم و سعی میکنم خودم چیزی دهنم بزارم اما دستش پشت صندلیم میشینه و تنش و بهم نزدیک کرده با ملایمت و شیطنتی که متعجبم میکنه میگه..

_دهنت و باز کن عزیزم.. دلم میخواد مال منو بزاری دهنت.

 

رو برمیگردونم و میدونم از خجالت سرخ  شدم.

_لازم نکرده خودم میتونم.

بی هدف نوک قاشق مربایی رو به دهن میبرم که لقمه ی دستش و جلوی لبم میماله..

_فکر نکنم خودت بتونی… در ثانی گذشتن از چیز من..

هرچند بهش نگاه نمیکنم اما عکس العملم به قدری گویاست که در ادامه میگه..

_منظورم لقمه است، کار درستی نیست.

_چرا فکر میکنی برام مهمه چی میگی یا چی درست کردی؟

 

دست چپم و توی دست میگیره و چرخش دست راستش از پشت سرم نون و توی دهنم میتوپونه و در همین حین پشت دستم و بالا آورده لب هاش و روی پوستم گذاشته محکم میبوسه و اونقدری محو حرکت ناخودآگاهش شدم که متوجه نمیشم لقمه رو کی جوییدم و قورت دادم.

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 96

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
15 روز قبل

ممنون قاصدک جان

Batool
14 روز قبل

ای جانم هامرزو باش خودمم باورم نشد 🥰🥰🥰🥰مرسی قاصدکککککککی ممنونم عزیز دلم😍😍😍

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x