لادن زمزمه کرد
_ خیلی درد دارم
ساواش شاکی سر تکان داد
_ میگی چیکار کنم؟ بریم خونه استراحت کن
_ باشه ، صبر کن قبلش برم سرویس حداقل
ساواش سری تکان داد و بی اعصاب پشت میزِ خالی نشست
_ بجنب
لادن بلند شد
_ الان برمیگردم
_ کوله رو کجا میبری؟ محیط سرویس بهداشتی آلودست
دخترک آرام زمزمه کرد
_ شاید خونریزی داشته باشم خب
دستمال میخوام
ساواش سری تکان داد و با عذاب وجدان پرسید
_ دیشب اذیت شدی؟
لب های دخترک کمی آویزان شد
_ اشکال نداره!
#part780 مــــــ💄ــــــاتیک
لادن که رفت ساواش بی حوصله با موبایلش سرگرم شد
حس خوبی نداشت
دخترک زیادی مظلوم شده بود و او خودش را بخاطر دردش مقصر میدانست
قهوه ای سفارش داد
بیست دقیقه بعد قهوهاش را خورده بود اما دخترک برنگشت
کم کم نگران میشد
_ عذر میخوام ، سفارش دیگه ای دارید؟
بدون انکه به گارسون نگاه کند سر تکان داد
_ خیر ممنون ، صورتحساب لطف کنید
گارسون با احترام صورتحساب را سمتش گرفت
_ خدمت شما
ساواش نگاهی به صورتحساب بلند بالا انداخت که تمام نمیشد و تک خنده ای زد
_ اشتباه آوردید جناب ، بنده یک قهوه داشتم
گارسون جواب داد
_ صورتحساب برای میز هشته ، همینی که شما نشستید
ساواش با اخم نگاهی به مبلغ انداخت
هزینهای به اندازهی ترتیب دادن میهمانی با پنجاه میهمان و پذیرایی کامل!
#part781 مــــــ💄ــــــاتیک
گارسون توضیح داد
_ خانمی که همراهتون بودن همراه دوستانشون سفارش دادن
الان به پذیرش اطلاع دادن همسرشون حساب میکنن و رفتن!
ساواش بهت زده ابرو بالا انداخت
امکان نداشت
_ حتما اشتباهی شده جناب
همسرم سرویس بهداشتیه
میز به اسم کیه؟
گارسون نگاهی به تبلت انداخت و جواب داد
_ آقای آرمین توسلی
ساواش دندان روی هم فشرد و عصبی سر تکان داد
زیرلب غرید
_ مگه دستم بهت نرسه لادن
کارت بانکیاش را از جیبش بیرون کشید
_ دخترهی بی مغز لجباز
یک بار دیگر به قیمت نهایی نگاه کرد
باورش نمیشد از دخترک چنین رودستی خورده است!
_ رمزتون رو میفرمائید؟
#part782 مــــــ💄ــــــاتیک
****
لادن کنار اتومبیل ساواش منتظر بود
با دیدن بچه ها و دهان بازشان نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد
آرمین با مسخره بازی مشتش را روی درخت کنارشان کوبید و عربده زد
_ پشمام فر خورد حاجی
مسعود ادامهی حرفش را گرفت
_ فر خورد؟ مال ما درجا خشک شد ریخت به فر نرسید
مهتاب تایید کرد
_ باورم نمیشه
عطیه با هیجان موبایلش را بالا گرفت
_ فیلم گرفتم بچه ها فیلم گرفتم
اگر به چشماتون شک کردید بیاید دوباره ببینید
سر هر پنج نفر در صفحه موبایل فرو رفت
ساواش بالای سر لادن ایستاده بود و سوالاتی میپرسید
لادن خندید
_ فعلا جلوی چشمش آفتابی نشید که دهنتونو سرویس میکنه
چقدازلادن این حماقتاش بدم میاد ازاولش باعث دردسر بود ….ممنون قاصدک جونم