رمان هیلیر پارت 162

4.5
(71)

 

 

 

 

لب زد:

 

– صبح زود راه میوفته. فکر کنم ساعت نه و اون طرفا برسه. عادل میارتش و خودش میره. بعد من و عمو…

 

نه ! نمیخواستم بقیه اشو بشنوم. پریدم وسط حرفش و گفتم:

 

– واقعا دلم نمیخواد عموتو ببینم.

 

صداشو شنیدم:

 

– اما من دوست دارم عمو تو رو ببینه. چون هم خودش بیخیال من میشه، هم میره به مامان و بابام میگه.

 

دست بلند کردم و آباژورو روشن کردم.

میخواستم واضح ببینمش…

توی نور کمی که می تابید مردمک چشماش گشاد شده بود و چشماشو تماشایی کرده بود.

 

– آخرشم برام نرقصیدیش…

 

آروم گفت:

 

– چیو؟

 

گوشه چشمشو از اشکش پاک کردم و گفتم:

 

– دریاچه قو رو…

 

– بعدا برات می رقصم.

 

چیزی نگفتم. می دونستم این بعدا هیچ وقت قرار نیست بیاد. این بعدا یه بخشی از هرگز بود

 

 

 

دوباره گفتم:

 

– قرار بود یه روز باهم بریم برام پیانو بخریم. حتی اونم نیومدی.

 

با بغض گفت:

 

– میخریم… قول میدم… اصلا، اصلا پیانوی من مال تو…. به اندازه بلک سوان نیست میدونم، حتی سیاه هم نیست… ولی پیانوی خوبیه. مال تو باشه…

 

لبخندی زدم و گفتم:

 

– واقعا؟

 

سری تکون داده بود و گفته بود:

 

– آره! اصلا من… کلید خونه رو قراره بدم به تو…. همه چیزش مال تو…این جا دیگه خونمونه… هر چیزی که این جاست مال تو هم هست…

 

و من میخواتسم داد بزنم من خونه ات و وسایل توشو نمیخوام! من فقط و فقط خودتو میخوام! تو رو! توی لعنتی رو!

اما نتوستم… فقط خندیدم و گفتم:

 

– آخ جون! یه کمد پر از لباسای دخترونه و سوتینای توری… حتما به دردم میخوره! مرسی! ممنونم ازت!

 

زد زیر خنده. خندش پر از بغض بود! مثل من!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 71

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان گندم

    .خلاصه : داستان درباره ی یک خانواده ثروتمنده که بیشتر اعضای اون کنار هم زندگی میکنن . طی اتفاقاتی یکی از شخصیت…
رمان کامل

دانلود رمان شاه_مقصود

خلاصه : صدرا مَلِک پسر خلف و سر به راه حاج رضا ملک صاحب بزرگترین جواهرفروشی شهر عاشق و دلباخته‌ی شیدا می‌شه… زنی فوق‌العاده…
رمان کامل

دانلود رمان خدیو ماه

خلاصه :   ″مهتاج نامدار″ نامزد مرد مرموز و ترسناکی به نام ″کیان فرهمند″ با فهمیدن علت مرگ‌ ناگهانی و مشکوک مادرش، قدم در…

آخرین دیدگاه‌ها

دسته‌ها