رمان ماتیک پارت ۱۶۶

4
(25)

 

 

نمکدان را روی میز کوبید

 

دست هایش می‌لرزید

 

بهت زده جواب داد

 

_ تو خونه ی من ایستادید از زن گرفتن برای شوهرم میگید؟

 

_ خونه ی تو؟ خونه ی تو اونی بود که به باد دادی

اینجا خونه پسرمه

 

صدایش بغض داشت

 

_ درسته ، اینجا خونه پسرتونه ، منم زن پسرتونم

 

_ تو فقط بختک زندگیشی!

 

_ هرچی شنیدمو فراموش میکنم

به هیچکسم نمیگم

خواهش میکنم تمومش کنید

 

_ حتی دیگه شک داریم که بچه‌ی بابات باشی و سرسفره خانواده بزرگ شده باشی!

حلال زاده که به شوهرش خیانت نمیکنه!

 

دیگر نتوانست طاقت بیاورد

 

صبرش تمام شد

 

توهین به خانواده اش را نمی‌توانست قبول کند

 

تا کی باید خفه میشد؟!

 

دهان باز کرد و خبر نداشت ساواش ، دقیقا همان لحظه وارد نشیمن شده است

 

#

_ من حروم زادم؟ یادتون رفته تو دادگاه چطور به همین حروم زاده التماس می‌کردید از پسرتون بگذره؟

من اگر رضایت نمی‌دادم ساواش هنوزم تو زندان بود

از خونه‌ی من برید بیرون

اون زمان که میومدید در خونه التماس که خوب موش بودید

اون وقت الان……

 

جمله اش تمام نشده صورتش آتش گرفت و صدای سیلی در فضا پخش شد

 

چشمانش را بست

 

ضرب دست آنقدر محکم بود که میدانست متعلق به پیرزن نیست

 

باریکه خونی که از بینی اش جاری شد هم گواه بود

 

صدای عصبی ساواش بلند شد

 

_ کیو از خونه ی کی بیرون می‌کنی؟

تو شعور نداری؟ حرمت سرت نمیشه؟

این چه طرز صحبت با مادر منه؟

 

صدای گریه های اخترخاتون بلند شد

 

_ الهی بمیرم من دست رو زنت بلند نکن مادر

فدای سرت

ولش کن

من نباید میومدم…

 

لادن بغض کرده دستش را روی گونه اش گذاشت و متنفر خیره ی زن شد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 25

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دانلود رمان مهکام 3.6 (9)

بدون دیدگاه
خلاصه : مهران جم سرگرد خشنی که به دلیل به قتل رسیدن نامزدش لیا؛ در پی گرفتن انتقام و رسیدن به قاتل پا به سالن زیبایی مهکام می ذاره! مهکام…

دانلود رمان گناه 4.7 (6)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : داستان درمورد سرگذشت یه دختر مثبت و آرومی به اسم پرواست که یه نامزد مذهبی به اسم سعید داره پروا توی یه سوپر مارکت کار میکنه…

دانلود رمان باوان 3.3 (3)

بدون دیدگاه
    🌸 خلاصه :   همتا دختری که بر اثر تصادف، بدلیل گذشته‌ای که داشته مغزش تصمیم به فراموشی انتخابی می‌گیره. حالا اون دختر حس می‌کنه هیچ‌کدوم از چیزایی…

دانلود رمان قفس 3.8 (16)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان:     پرند زندگی خوبی داره ، کنار پدرش خیلی شاد زندگی میکنه ، تا اینکه پدر عزیزش فوت میکنه ، بعد از مرگ پدرش برای دادن سرپناهی…

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عرشیا خوب
9 ماه قبل

عزیزم پارت تکراری گذاشتی

Zeynab Rostamy
9 ماه قبل

ای بابا اینم که تکراریه
این چه وضعه پارته
یه مدت نزاشت نویسنده همه بیخیال رمان شدیم کلن ، الانم که دو تا پارت گزاشته بعد مدت هااااا پس درست پارت بزار دیگه

آخرین ویرایش 9 ماه قبل توسط Zeynab Rostamy
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x