عصبی نگاهشو چرخوند سمتم و گفت:
ــ گفته بودم نمیشه و نمیخوام و نمیتونم نداریم .. نکنه فراموشی گرفتی!
یا شایدم دلت میخواد کبودت کنم هوم؟!
تخس و یه دنده گفتم:
+کتک خوردنو ترجیح میدم به خیانت کردن به مردَم
پوزخندی که هیچوخت ازش جدا نمیشدو زد
ــ خودت خوب میدونی من هر کاری بخوام میکنم
هم میتونم کتکت بزنم
هم میتونم هر وخت خواستم بکنمت
پس لج نکن و مثل بچه آدم باهام بیا
راس میگفت …
هر کاری که میخواستو میتونست انجام بده
ولی من همونجا وایستادم تا آخرش دستمو گرفت و کشوندم دنبال خودش و انداختم تو اتاق
عصبی غرید
ــ تو چرا آدم نمیشی هاااا؟!
سرمو انداختم پایین و به چشمام اجازه باریدن دادم
+تو ..تو منو دوس داری؟!
کمربندشو باز کرد و پرتش کرد یه طرف اتاقش
ــ نهههه!
دوست داشتم ولی الان ازت متنفرم عوضی …
منتفر
هیچی نگفتم و با چشای اشکیم بهش خیره شدم که اومد جلو و انداختم رو تخت و خیمه زد روم …
نگاه پر عطششو به لبام دوخت و حمله ور شد طرفشون ...
دستامو گذاشتم روی سینش و سعی کردم پسش بزنم ولی یه سانتم عقب نرفت …
با دست راستش مچ دو تا دستمو گرفت و بالای سرم نگهشون داشت و با دست دیگش ، سینمو محکم فشرد …
اخم توی دهنش خفه شد …
بعد از اینکه خوب لبامو گاز گرفت و کبود کرد ، سرشو عقب کشید و نگاهشو روی بدنم بالا و پایین کرد …
دستامو ول کرد ، با یه حرکت خم شد و لباسمو تو تنم جر داد …
جیغ خفیفی کشیدم که عصبی سینه هامو تو دستاش گرفت و بی رحمانه گفت :
_ هیسسس دلوین … .
اشک توی چشمام حلقه زده بود …
بی رحم عوضی اونقدر محکم فشار داد که اشکم در اومد …
بعد از اینکه خوب سینه هامو چلوند ، دستشو برد پشت کمرم و قفل سوتینمو وا کرد …
سوتینو از تنم در آورد و پرت کرد یه گوشه …
روم خم شد و نوک یکی از سینه هامو کرد تو دهنش و شروع به مکیدنش کرد …
عینهو یه بچه ی شیر خواره می مکید ! …
با دست راستش شروع به مالوندن و بازی کردن با اون یکی سینم شد …
با بغض بهش زل زده بودم که تو همون حالت ، کم کم دستشو پایین برد و رسوند به شلوارم …
پاهامو چفت کردم که نوک سینمو گاز گرفت ، این یعنی اخطار داد که پاهامو مثه بچه ادم وا کنم …
خودمو شل کردم و اون دستشو از شلوار و شورتم رد کرد و به بهشتم رسوند …
شروع به مالوندنش و اماده کردن واسه ورود سالارش شد …
اشکام روی گونه هام به شدت پایین می اومدن ولی اون کار خودشو انجام میداد …
بدجور حشری شده بود …
از هیچکدومِ کاراش لذت نمی بردم …
این رابطه ، فقط واسه اون لذت بخش بود …
نه من ! …
من دلم پیش کس دیگه ای بود و الانم خودمو یه خیانتکار میدونستم ! … .
بعد از چند لحظه ؛ سینمو ول کرد و با پایین کشیدن شلوار و شورت خودش و من ، خودشو بین پام تنظیم کرد …
چشمامو بستم و لبمو به دندون گرفتم …
یه ضرب واردم کرد که دستامو گذاشتم رو شونه هاش و جیغی کشیدم …
خودشو توم عقب ، جلو کرد و در همون حین مشغول لب گیری ازم شد …
تا وقتی که اون ارضا شد ، مردم و زنده شدم …
در اخر بعد از چند لحظه ، ازم بیرون کشیدم و آبش رو روی سینه هام خالی کرد …
پهلوم ولو شد و دستاشو دورم حلقه کرد …
فقط هق هق های خشک میکردم …
توی بغلش چفتم کرد و پتو رو کشید رو هر دومون …
دستشو برد پشتم و لپ باسنمو چنگ زد …
ازش متنفر بودم ، متنفرررر … .
(با تچکر ع سارا نوروزی عشخ خدم ک دیوونه نوشتن اینجور چیزاس😂😶🌫️)
بی جون لب زدم:
+حسمون دوطرفس … .
دلوییین چرا لو دادی دیووث 😂😂😂😂
از دست تو …
خب اخه مگه اصلا کسی پرسید کی نوشتتش؟!😖😖😂
فلور میشه تو پارت بعد عکس آرسام بزاری🥺
فلور چطوری عکسو گذاشتی؟
عکس دلوینو
به به سارا جان چه زیبا نوشتی 😂😂
چشم ما را به خواندن صحنه های زیبایت مشرف نمودی 😋😂😂
ولی فلور چه خوب ازت تچکر کرد ها 😂😂😂😂😂
😂😂ارهه
🥲فلور گمشووووو
دلم خواست گریه کنم
گناه داره
باید براش بنویسی فات د فاک؟
اونجا کلارا حقش بود پاره بشه😂
دلوین گناه داره بچم داره زجر کس میکشه
فلور کیرم بت جنده😂😂چرا میخاستیم لذت ببریم تموم کردی؟
چرا پسره پیداش نمی کنه .😐
دلم می خواد پسره رو لت و پار کنم 😡😡😡
جررررر. 😭😂😂😂😂
مگه داری؟ 😭😭😭😭😭
😂😂😂😂ادب نداری .نچ نچ .اوضاع افس ناکه
می دونم خودم این طوری گفتم . مثلا این همه همه سن دارم .
دارم می خندم بعد تو می گی ناراحت اصلا در من امکان ناراحتی وجود نداره .دستم امروز فجیح سوخت از دردش عین چی داشتم می خندیدم 😭😭😭
دل من شکر نمی خواد .
دستت بهم نمی رسه 😘😂😘
غصه نخور .تو عشق خودمی😭 .کسی اگه بهت از این به بعد گفت خودم میزم لت و پارش می کنم 😘
.به تو دیگه 😘😘😂
تا منو داری حسودی نکن عزیزم😂😘
😘😘😘😘😘