رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

جدیدترین رمان های کامل pdf
رمان های آنلاین
رمان ماهرو

رمان ماهرو پات 131

  هبا رسیدن به خونه فرهاد،همگی داخل شدیم. پدر و مادرش نشستن و فرهاد که رفت داخل آشپزخونه ، منم به کمکش شتافتم. فرهاد داشت چای ساز و به برق می زد که گفتم: _بزارمن حلش میکنم. با لبخند و

ادامه مطلب »
رمان از کفر من تا دین تو
رمان از کفر من تا دین تو

رمان از کفر من تا دین تو پارت 331

    تمام پیچ و خمای تنم و مثل یک کاووشگر درمی نورده.. _نمیتونی هرچی از دهنت در میاد و بگی.. فکر کردی از دستم خلاصی داری!؟ دیشب زیرم باشی.. زنت کنم و فرداش تو رو به خیرو مارو به

ادامه مطلب »
رمان شوکا
رمان شوکا

رمان شوکا پارت ۱۲۷

      نمی‌دانم این همه حس منفی از کجا به دلم سرازیر شد. قطره‌های درشت اشک را تند‌تند پاک کردم و گفتم: – نمی‌دونم. یه جوری شدی امروز. گفتم شاید از دستم خسته شدی، می‌خوای سرم رو زیر آب

ادامه مطلب »
رمان خیالت
رمان خیالت

رمان خیالت پارت 27

  آیدا غرزنان خم شد پایین صندلی و راننده بی‌صدا پدال گاز را فشرد. – یه ساله جونت و دادی دست این بی‌دست و پاها! یک ‌سال!؟ پس چرا تازه می‌آمدند! تمام آن خاطرات، تصویر آن جاده‌ی لعنتی، آن جمجه‌ی

ادامه مطلب »
رمان آواز قو

رمان اواز قو پارت ۴۷

      _من خیلی دوست دارم بیشتر از چیزی که بتونی تصور کنی قطره اشکم داخل چشمم جمع میشود! خواهر بیچاره ام… کاش هیچ وقت نفهمی! کاش هیچ وقت نفهمی پا به چه عشق ممنوعه ای گذاشته ای که

ادامه مطلب »
آهو و نیما

رمان آهو نیما پارت 149

    هرچند که هیچ اسمی از او نبردم. همه ی چیزهایی که تصورشان می کردم پنجاه درصد احتمال واقعی بودنشان وجود داشت… به همین دلیل هم نمی خواستم با بردن اسم شخص خاصی برای خودم دردسر دیگری بسازم. قرار

ادامه مطلب »
رمان شاهرگ
رمان شاهرگ

رمان شاهرگ پارت 96

    -این چیزارو از کجا بلد بودین؟ معین ابرو بالا انداخته نیم‌نگاهی حواله‌ی صورت زنی کرد که شبیه دخترهای چهارده ساله از شرم سرخ شده بود. -بلد بودم دیگه! توام جمع نبند من و ! زنمی دیگه! سندش دست

ادامه مطلب »
رمان پینار

رمان پینار پارت ۴۳

                  اردلان ولی کوتاه بیا نبود. همانطور که اتومبیل را به حرکت درآورد گفت:   – کامران موقع مجردیش‌ هم زیادی سر و گوشش می‌جنبید، تعجبم از اینه که چطور بچه‌دار نشدین!

ادامه مطلب »
رمان خاتون عروس نحس
رمان عروس نحس

رمان خاتون عروس نحس پارت100

        برگشته بودم به اتاقم اما به عنوان اسیر. توی خونه خودم زندانیم کرده و حالا منتظر قاضی بودم که بیاد و حکم بده. نمیدونستم چند روز از محرم گذشته،چند روز دیگه قراره زن آقا بهرام شم.

ادامه مطلب »
رمان پینار

رمان پینار پارت ۴۲

              یگانه با تعجب گفت:   – چرا اون وقت؟!   اردلان پشت چراغ قرمز ترمز کرد و کامل به سمت یگانه چرخید و خیره به چشمان آبی و زلال او شمرده شمرده گفت:

ادامه مطلب »
رمان خیالت
رمان خیالت

رمان خیالت پارت 26

  دمی گرفت، برای حفظ خونسردی و کوتاه قدم‌ برداشت، دخترک هم همراهش. حال این روزهایش را نمی‌فهمید، خسته بود، خشمگین، بی‌قرار و حتی بلاتکلیف… – وسط اون جهنم که انتظار نداشتی گوشی درآرم پیامک بزنم! حرفش طعنه داشت. یکی

ادامه مطلب »
رمان مربای پرتغال

رمان مربای پرتقال پارت 169

  – سیاوش رفته… ایران نیست. دو هفته پیش رفت. قلب سوگند از حرکت می‌ایستد‌. با مینا رفته بود؟ رفته بود برای ادامه‌ی درمانش؟ بغض کرده می‌گوید: – با… با دختر خاله‌ش رفته؟ – کدوم دختر خاله سوگند؟ تو دیگه

ادامه مطلب »
رمان های کامل
رمان کامل
دانلود رمان آیه_و_عالیجناب

    خلاصه : آیه دختری جوان که همسرش درست شب عروسی باعث قتل می شه و برای رهایی محبور به طلاق آیه و ازدواج با شخصی دیکر می شه و آیه برای انتقام زندگی خودش و بهترین دوسش پا توی شرکت کسی می ذاره که باعث بدبختی آیه و بهترین دوستش هست… اون شخص کسی نیست جز «آیهان حکمت» مردی مغرور و خودخواه که…

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان آمال

  خلاصه : آمال ، دختر رقصنده ی پرورشگاهیه که شیطنت های غیرمجاز زیادی داره ، ازدواج سنتیش با آقای روان شناس مذهبی و جنتلمن باعث می شه بخواد شیطنت هاش و بیش تر کنه و مرد قصه رو اسیر تر ، درست شب عروسی…  

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان اندوه باکره

  خلاصه یحیی میرهادی، متخصص مغز و اعصاب پزشکی ۴۵ ساله است، او در کودکی به همراه مادرِ جوانش در زیر زمین عمارت (خانم فرهادی) که خیاط لباس عروس است، زندگی میکرده! عشق جنون وار یحیی به مادرش و لباس عروس بعد از ازدواج مادر با باغبان خانه، شخصیت بیمارگونه ای به او می دهد، اکنون (جلوه) که دختری مستقل و طرفدار حقوق بانوان است با بیماری نامشخص و از

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان غثیان

  خلاصه: مدت‌ها بعد از غیبتت که اسمی از تو به میان آمد دنبال واژه‌ای گشتم تا حالم را توصیف کنم… هیچ کلمه‌ای نتوانست چون غَثَیان حال آشوبم را به تصویر بکشد. با شنیدن اسمت غَثَیان کردم. تمام خاطراتمان را… تمام نگاه‌های عاشقانه‌ای که میانمان رد و بدل شده بود. توصیف حال من، توصیف دل آشوبه‌هایم بعد از بازگشتت وقتی دیگر عاشقانه‌هایت به من تعلق نداشت فقط یک کلمه بود.

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان قلب سوخته

      خلاصه: کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه می‌سوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه‌های صدفی که اونو از بچگی بزرگ کرده اعتنایی نمی‌کنه… چون یه حس پدرانه به صدف داره و رفتارهای صدف رو ناشی از وابستگی و جبرانِ محبتش می‌بینه، در

ادامه مطلب »
دسته‌ها