رمان از کفر من تا دین تو پارت 176

4.4
(76)

 

 

هلش میدم عقب تا کشویی از زیرش بیرون بکشم اما مگه گوریل تکونی خورد!

_داری اذیتم میکنی هامرز… جدی جدی خیلی سنگینی ..

 

خشم نگاهش زیاده و کوتاه بیا نیست.

_اذیت!؟… نفرمایید، اونکه تخصص شماست. برای من همه چی جدی اما تو به شوخی میگیری.

نفس بلندی میکشم که جا نمیفته و وسط راه کم میاره، سینم از تحمیل وزنش دم زیادی نمیگیره.

 

اینجوری نمیشه.. موهای نسبتا بلندش و چنگ میزنم و حرصی میگم.

_دیوانه مگه کری میگم مثه گوریل روم پهن شدی نفسم بالا نمیاد. بکش کنار بعد مثل آدم حرفهای جدیت و بزن دیگه.

 

خبیثانه سری که از کشش موهاش به یه طرف خم شده و انگار هیچی حس نمیکنه رو با زور پایین میکشه و روبه روی لب ها و چشم تو چشم میگه..

_کور خوندی دیگه میشناسمت.. باید مثه موش تو تله بیفتی وگرنه با گربه رقصونی باز چنگ و دندون نشون میدی.

 

با اینکه حق داره اما بازم بیخود میکنه، نفسم و از دهان میگیرم و تمام شش هام پر از هوای آشنای دهان هامرز میشه.

لعنتی… فشار تن مردونش و خیرگی چشم های جذابش با اون مژه های فِر لعنتیش میتونه به عنوان شکنجه محض برای یک زن تلقی بشه.

خدایا نزار حالی به حالی بشم منو با فرشته های خوددارت اشتباه نگیر. منم یه آدم معمولیم با ظرفیت ها و حس های مخصوص به خودش.

 

ناله ای درمونده سر میدم و اینبار دو دستم و توی‌ موهاش چنگ میکنم یکی فایده نداره. کلا درد میفهمه؟!

نزدیک پریودیمه و سینه های دردناکم تنها با پوشش یه نیم تنه برای راحتی بشتر، حساس‌تر از هر موقع به وزن و حس بودنش واکنش نشون میدن.

میخوام سرش داد بکشم تا این حال مضحرفی که داریم دچارش میشیم و بهم بزنم…

که مچ دو دستم و مشت کرد و سرش چرخی داد و لب هاش و چسبوند روی…

 

اینبار نفسم واقعا بند رفت..

نبض دستم و تپش قلبم باهم سکته زدن و سنگکوب کردن اما با خیسی تری که از کشیدن زبونش روی نبضم به جا گذاشت با دو برابر حرکت آتیش گرفتن و ضربانشون به هزار رسید.

_میدونی من تا حالا دست رو زن جماعت بلند نکردم از اونجایی هم که تو بعضی وقتا که نه بیشتر اوقات کتک لازمی و اون روی سگ منو بالا میاری مجبورم برا اینکه اون دهن خوشگلت و ببندم و زبون دراز و شیرینت و کوتاه کنم، به تنها روشی که بلدم متوسل بشم.

 

 

 

صورتم از حرف ها و لذتی که با حرکاتش باعثشه گر گرفته و جز چشم بستن و ندیدن نگاه خیره اش هیچ راهی برای فرار ندارم. مرتعش و بی قرار میگم..

_دیگه حرف نمیزنم.. اصلا لال میشم… حالا ولم کن.

 

مچ دست های اسیرم و بالای سر میبره و با یه دست توی هم قفل میکنه و خودش و بالاتر میکشه دقیقا روی به روی صورتم ..

عوضی.. خنده بم و جذابش که باعث میشه سینه عضلانیش روی سینم تکون بخوره حواسم و پرت میکنه.

انگار فهمیده تو چه حالیم و عمدا داره اذیتم میکنه.

_هنوز تنبیه اون سخنرانی جذابت که با جدیت و حق به جانبی تحویلم دادی تموم نشده.

 

عمدا مکث میکنه و بعد فوتی توی صورتم کرده که مثل نسیم از روی پوستم عبور میکنه.

_اینجوری برات جا میفته هر بار قبل اینکه دهنت و باز کنی اول اون عقل ناقصت و به کار بندازی تا یهو اینجوری هورمون هات تقاص زبون درازت و ندن.

 

لعنتی.. لعنتی.. نمیتونم تمرکز کنم. خودت و جمع کن سامانتا… چند تنفس پی در پی و نسبتا تا جایی که راه دارم عمیق میکشم تا به خودم مسلط بشم.

اما نفس داغش زیر گوشم و نوک زبونی که روی نرمه اش میکشه و بعد تمامش و به دهان میبره و مک میزنه تمام تلاشم و دود میکنه.

اینبار نفسم با ناله و  آهی از بی اختیاری از دهنم خارج میشه.

_ها.. هامرز… بسه… داری اذیتم.. میکنی.

_مطمئنی؟

 

بعد پرسشی که به جوابم داد دوباره حرکتش و تکرار کرد و قلب و تن من مثل ژله می لرزید.

نفس هام تند شده و دهانم سرد و خشک شده بود که زبونش و امتداد داد تا زیر گلوم..

تمام پوستم دون دون شد و لرز کردم، بیشرف انقدر وارد بود که بدونه با نقاط حساس بدنت چطور تحریکت کنه.

_بس.. بس کن.

 

زمزمه ی ضعیفم اونقدری بلند بود که از یک وجبی صورتش به گوش برسه اما بی توجه رگ گردنم و بوسه باران کرد و با صدای بم و خشداری لب زد..

_تو که انقدر دم از… اعتقاداتت و خط قرمز ها میزنی… بهم بگو جزای زنی که تو روی مردش دم از دوست داشتن مرد دیگه میزنه چه عاقبتی داره؟ تنبیه؟ شلاق ؟ از نظر من شکنجه روحی بیشتر از هرچیزی جواب میده.

 

گاز ریزی که از گردنم میگیره بیشتر از درد لذتم رو دو چندان میکنه و فاصله بین درد و لذت هیچه.

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 76

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x