رمان ماتیک پارت 160

4.8
(72)

 

 

 

لادن با حرص پوف کشید

 

_ چون فکر میکنن خودمو میگیرم!

اون سری هم که کلاسو کنسل کردن تو مجبورم کردی بیام

فکر میکنن بخاطر من کلاسا برگزار می‌شه و اونا غیبت میخورن

 

ساواش خونسرد جواب داد

 

_ خب بخاطر تو برگزار میشه و غیبت میخورن!

 

آه کشید

کل‌کل با این مرد فایده ای نداشت

ترجیح میداد با نفرتشان کنار بیاید!

در هر حال که آنجا دانشگاه او نبود!

 

_ فرداشب مهمون دارم

 

بهت زده ابرو بالا انداخت

 

ساواش بی توجه به تعجبش بشقاب سالاد را جلو کشید و سکوت کرد

 

بالاخره لادن پرسید

 

_ مهمون دیگه کیه؟!

 

_ آشنا ، دوست ، فامیل ، خانواده

کسی که برای دید و بازدید از میزبان….

 

_ منظورم اینه مهمونمون کیه!

 

از قصد جمع بست تا به او بفهماند از اول هم کلمه مهمان دارم ، اشتباه بوده است!

 

آنجا خانه او هم بود

 

 

 

_ پدر و مادرم … با عمه

 

لادن به پارچ آب خیره شد

 

حس خوبی نداشت

بهتر بود بگوید احساس وحشتناکی داشت!

 

می‌ترسید ، نگران بود و در عین حال فکر نمیکرد به عنوان عروس خانواده نشان دادن بی میلی اش درست باشد

 

با این همه ناخواسته پرسید

 

_ میشه من برم خونه‌ی خواهرم؟

 

ساواش بشقاب خالی شده اش را عقب هل داد و خونسرد ایستاد

 

_ نه! میمونی ، شام درست میکنی ، پذیرایی می‌کنی و به عنوان کسی که همه خبر دارن چطور خیانت کرده و فرار کرده در برابر هر حرفی سکوت می‌کنی!

 

لادن چشمانش را بست

 

دستش ناخواسته مشت شده بود

 

ساواش قبل از خروج از آشپزخانه ادامه داد

 

_ در ضمن ، روز بعدش آزمون داری

به من ربطی نداره چطوری اما برنامتو درست بچین چون من بهانه‌ی مهمون داشتنِ شب قبلش رو قبول نمیکنم!

دفعه قبل درصدات پایین بود

 

صدایش را بالا برد تا به گوش او برسد

 

_ پایین نبود! سطح آزمونش بالا بود

برای همین رتبه‌ام افت نداشت

باور کنم تویی که کل دوران دبیرستانت آزمون میدادی این چیزارو نمیدونی؟

 

ساواش با بی خیالی خودش را روی تخت انداخت

 

_ من جای تو بودم به جای بلبل زبونی شروع میکردم درست کردن دسر!

 

لادن پوف کشید

 

مگر یک شام ساده دسر هم می‌خواست؟!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.8 / 5. شمارش آرا 72

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
helen nasari
11 ماه قبل

سلام
میشه لطفا یکم هیجان رمان رو زیاد کنید
رمان موضوع جذابی داره
ولی تازگیا خیلی هیجانش کم شده
ممنونم

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط helen nasari
Zeynab Rostamy
10 ماه قبل

سلام ؛ رمانِ بسیار زیبایی هست اما متاسفانه تازگی علاوه بر اینکه داستان خیلی نرمال و غیر تهاجم داره پیش میره ، و اتفاقه خاصی نمیفته بلکه اصلن روند پارتگزاری هم منظم نیست وخیلی دیر پارت جدید میاد
مسلما این موضوع جذابیت رمان رو کاهش میده ”
مچکر میشم رسیدگی بشه 💙 “

آخرین ویرایش 10 ماه قبل توسط Zeynab Rostamy
هلیا
10 ماه قبل

رمان متفاوت و با موضوع جدیدی بود حیف که پارت گذاری خیلی بده و داستان هیچ هیجانی نداره،میشه رسیدگی کنین؟

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x