رمان ماتیک پارت ۱۴۴

4.6
(52)

 

 

خواب هایش آشفته بود

یک لحظه دیر به کنکور رسیده بود و لحظه ای دیگر پاسخ های آزمون را اشتباه پر کرده بود

 

فرمول های ریاضی و فیزیک تبدیل به هیولاهای کابوسش شده بودند اما صدای ساواش از آن ها هم وحشتناک تر بود

 

شدیدا احتیاج به خواب داشت و حتی پلک هایش از هم فاصله نمی‌گرفتند

 

_ بیدارشو لادن دیر شد

مگه با تو نیستم؟

 

بینی اش را چین انداخت و ناله کرد

 

حاضر بود نصف عمرش را بدهد اما چنددقیقه دیگر بخوابد

 

پتو از روی سرش کشیده شد و ساواش خشک غرید

 

_ تا ده دقیقه دیگه آماده بودی میریم

وگرنه کل آزموناتو لغو می‌کنم

 

بی حال نالید

 

_ کجا؟ مگه آنلاین نیست؟

 

_ آنلاین وسط دفتر و کتاب و جزوه هات آزمون بدی؟ ترش نکنی

 

لادن دستش را روی شکمش گذاشت و بی توجه به طعنه‌ی ساواش لب زد

 

_ دلم خیلی درد می‌کنه

 

ساواش محلش نداد و از اتاق بیرون زد

خیال کرد دخترک دوباره میخوابد اما لادن به سرعت خودش را به سرویس رساند

 

شکمش چنان بهم می‌پیچید انگار حشره‌ای در بدنش پرواز می‌کند!

 

با چرخاندن شیر آب صدای ناله اش بالا رفت

 

_ ای وای ، آب چرا قطعه

 

لبش را گزید

راه دیگری نداشت

به آزمون نمی‌رسید!

 

صدایش را بالا برد

 

_ ساواش؟

 

صدای او دورتر بود

 

_ من میرم تو ماشین

 

ملتمس نالید

 

_ توروخدا

 

_ چی میخوای؟

 

_ آب قطعه

 

جوابش را نداد

 

_ بطری آب میکنی بدی؟

 

_ مسخره بازی در نیار لادن

 

_ توروخدا

 

التماس صدایش باعث شد ساواش کلافه پوف بکشد

 

چنددقیقه بعد در را هل داد

 

_ بگیر بجنب

 

لادن به سرعت در را گرفت

 

_ چیکار می‌کنی؟!

ساواش صدا بالا برد

 

_ لادن!

 

_ بذارش پشت در خودت برو از اتاق بیرون

 

_ داری این بازیارو در میاری که به آزمون نرسی؟!

 

_ به جون بابام حالم بده

 

_ بگیر آبو اون روی منو نیار بالا

 

_ خب بذار برو عقب دیگه

 

ساواش بطری را روی زمین کوبید و ناسزایی گفت

 

لادن به سختی از سرویس بیرون زد و خم خم لباس هایش را پوشید اما به در نرسیده ایستاد

 

ساواش برزخی نگاهش کرد

 

_ دوباره چته؟

 

با حالت زاری لب زد

 

_ باید دوباره برم دسشویی

 

ساواش مهلت نداد

بازویش را کشید و از در بیرون هلش داد

 

دخترک برای شرکت نکردن در آزمون بازی در می آورد

این مارمولک را تنها او می‌شناخت و بس!

 

لادن این پا و آن پا کرد و شکمش را گرفت

 

_ بذار برم دسشویی سریع میام

 

ساواش با خشونت در را بهم زد و بازویش را سمت ماشین کشید

 

_ فکر میکردی قراره آنلاین آزمون بدی تا فهمیدی حضوریه گرخیدی آره؟

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا 52

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x