رمان ماتیک پارت ۱۸۰

4.3
(155)

 

 

ساواش سر تکان داد

 

_ باشه ..‌ آروم باش

 

_ برو بیرون تنهام بذار

 

_ آروم باش میرم

 

_ به خانوادم خبر بده

 

_ به کسی خبر نمیدم لادن

من پیشتم

هرکار بخوای میکنم خب؟

 

لادن عصبی هق زد و دستش را در موهایش فرو برد

 

احساس میکرد به مرز دیوانگی رسیده

 

با خشم موهای خودش را کشید و جیغ زد

 

_ میدونی چی میخواستم؟

اینکه بذاری بمیرم

 

پرستاری وارد اتاق شد

 

_ چه خبره اینجا؟

آقا بیاید کنار

 

لادن شدید تر زار زد

 

پرستار دست هایش را گرفت و صدایش را بالا برد

 

_ آقای مطهری؟ یک آرامبخش آماده کنید

 

ساواش خسته به دیوار تکیه داد و پرستار سوزن را در دست دخترک فرو برد

 

**

هویج را درشت رنده کرده و به قابلمه اضافه میکنیم”

 

صدای زن از کلیپ آشپزی می آمد

 

کابینت هارا گشت اما رنده را پیدا نکرد

 

ناچار با چاقو نگینی ریزشان کرد و آب قلم را بی آنکه در دستورعمل باشد اضافه کرد

 

به دنبالِ فلفل قرمز میگشت که صدای موبایلش بلند شد

 

خیره شماره نچی کرد و کلافه جواب داد

 

_ بله محبی؟ سرویس کردی مارو تو

 

پسر خندید

 

_ نفرمایید استاد ، اختیار دارید

بچه ها میگن کلاس شیشم کنسله؟

 

کمی فلفل قرمز اضافه کرد

 

_ وقتی چهار کنسل شده ، اونم کنسله دیگه

 

محبی خندید

 

_ دم شما گرم ، برم تو گروه خبر بدم

 

_ بگو امتحان سرجاشه ، هرکی غیبت کنه حذفه

 

محبی مصنوعی نالید

 

_ استاد

 

_ قطع کن دیگه ، بشین بخون که ترم بعد نبینیمت

 

پسر خندید و بعد از تشکر قطع کرد

 

آرام سمت اتاق قدم برداشت

لادن با رنگی پریده روی تخت خواب بود

 

با احتیاط پتو را تا گردنش بالا کشید که چشمان دخترک باز شد

 

_ چیکار داری؟

 

صدایش گرفته بود

 

ساواش آرام جواب داد

 

_ بیداری؟ نخواب سوپ برات درست کردم

با داروهات بخور بعد بخواب

 

لادن بدن بی حالش را بالا کشید و پوزخند زد

 

_ زحمت نمی‌کشیدی ، غذا بود

زیاد پخته بودم براتون!

 

ساواش سر تکان داد

 

_ هرچی دوست داری بگو ، ولی بعدش غذاتو بخور و استراحت کن

 

لادن دندان روی هم سایید

طوری رفتار میکرد انگار دختر ۳ ساله اش بی دلیل بهانه گیر شده است

 

رویش را سمت مخالف برگرداند و روی تخت پشت به او خوابید

 

ساواش به آرامی انگشتانش را در موهای دخترک گرداند

 

_ میخوای از قیمه ها گرم کنم؟

منم از دیروز هیچی نخوردم

با هم بخوریم

 

لادن با نفرت پچ زد

 

_ بریزشون سطل آشغال

 

ساواش موهایش را نوازش کرد

 

_ چی میخوری؟ سفارش می‌دم

ولی سوپم باید بخوری

از مامان پرسیدم ، گفت اگر آب قلم….

 

سر لادن عصبی سمتش برگشت و پر خشم خیره‌اش شد

 

_ اسم اونارو دیگه جلوی من نمیاری

ساواش در سکوت نگاهش کرد

 

لادن روی تخت نیم‌خیز شد

 

_ چرا به حرفش نمیکنی؟

چرا اون دختر عمه فاحشتو نمیگیری تا منم از دستت خلاص شم و به درد خودم بمیرم؟

 

ساواش محکم گفت

 

_مقصر من بودم

نباید جلوی بقیه بحث میکردم

 

لادن صدایش را بالا برد

 

_ تقصیر همتون بود!

عمه ات و دخترش ، پدر و مادرت

همتون آشغالید

 

ساواش گرفته غرید

 

_ لادن

 

_ لادن چی؟

میخوای چیکار کنی؟

بزنی تو گوشم؟

 

_ عصبی بودم ، حرفاتونو ناقص شنیدم

همش تقصیر من بود ….

جبران می‌کنم

 

لادن غرید

 

_ از وقتی شناختمت یکسره قراره جبران کنی!

فلج شدنمو جبران کنی

سه سال تو کما بودنمو جبران کنی

زندگی لجنی که واسم ساختیو جبران کنی

الانم قراره رفتار خانوادتو جبران کنی؟!

 

با دست محکم به شانه‌‌ی ساواش کوبید

 

_ تو حتی گندای خودتم نمیتونی جبران کنی چه برسه به بقیه

 

ساواش خسته پرسید

 

_ تموم شد؟

 

لادن عصبی تر چندین بار به قفسه سینه اش کوبید

 

_ عوضی … عوضی … عوضی

 

ساواش با آرام شدن دخترک از جا بلند شد

 

لادن نفس زنان سرش را در بالشت فرو برد و تلاش کرد به گریه نیفتد

 

در اتاق برای دومین بار باز شد

 

ساواش سینی را روی پاتختی گذاشت

 

_ پاشو عزیزم

 

لادن گوش هایش را گرفت

 

از صدایش هم نفرت داشت

 

ساواش زیربغل هایش را گرفت و با یک حرکت بلندش کرد

 

لادن جیغ کشید

 

_ ولم کن … نمیخوام

 

ساواش بدون اینکه کوتاه بیاید با احتیاط چانه دخترک را محکم میان دستش گرفت و با دست دیگر سوپ را وارد دهان دخترک کرد

 

لادن خشمگین نفسش را با شدت بیرون فرستاد و سوپ روی صورت ساواش پاشید

 

دیگر تحملش تمام شو

 

عصبی با صدایی بلند تشر زد

 

_ لادن

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 155

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x