رمان ماتیک پارت ۱۹۲

4
(450)

 

 

 

وا رفت….

کمی فاصله گرفت و کلافه موهای خودش را چنگ زد

 

صدایش بهت زده و ناراحت بود

 

_ خونریزی داری چرا؟

بار اولت نبود که…

 

لادن سرش را به زمین چسباند و از شدت درد به خود پیچید

 

ساواش عصبی گوشه چشمانش را فشرد

 

_ تقصیر من نبود!

من باهات آروم جلو رفتم

زبونت مث نیش ماره … مزخرف گفتی ولی من باهات خشن نبودم

 

لادن بلندتر هق زد

 

_ من… دارم میمیرم از درد … آی خدا

اون وقت تو دنبال مقصری؟

 

ساواش اینبار به آرامی شانه هایش را گرفت

 

_ کمکت میکنم بری حموم … باشه؟

 

لادن وحشت زده دستش را پس زد

 

_ نه نه ‌.‌.. دست بهم نزن … تکون میخورم انگار ده تا چاقو فرو میره زیر شکمم

 

ساواش کلافه پوف کشید

 

این دیگر چه بدبختی بود…

 

#part754 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک

 

_ چیکار کنم من؟

 

لادن مظلوم اشک ریخت

 

_ نمیدونم

 

_ بغلت کنم؟

 

لادن با حرص نگاهش کرد

 

_ آره ، جاشو بوس کن خوب بشه!

 

چشم غره ای به زبان دخترک که در این اوضاع هم از کار نمی افتاد رفت و تشر زد

 

_ منظورم اینه بلندت کنم ببرمت تو حموم!

 

لادن چشمانش را بست

 

این درد زیادی عجیب بود

 

ساواش آرام دست هایش را زیر گردن و زانوهای دخترک انداخت و با احتیاط بلندش کرد

 

صدای ناله و هق هق هایش دوباره بلند شد

 

ابروهایش درهم فرو رفت اما اعتنا نکرد

 

لادن را زیر دوش آب نشاند و بازش کرد

 

صدای جیغ دخترک بالا رفت

 

_ آخ ‌… سوختم

 

به سرعت آب را سرد کرد و لادن نالید

 

_ مگه الان حموم نبودی؟

با آب جوش دوش میگیری؟

هیچ کارت به آدمیزاد نرفته

 

#part755 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک

 

ساواش کلافه پچ زد

 

_ هیش … درد نداشتی مگه تو؟

 

لادن بی حال سرش را به دیوار حمام تکیه داد

 

ساواش کنارش روی زمین خم شد و آرام زمزمه کرد

 

_ میخوام لباستو در بیارم … نترسی

 

دخترک پوزخند زد

 

_ ترس من برات مهمه؟

 

ساواش در سکوت اخم کرد

 

شومیز را از تنش بیرون کشید و پچ زد

 

_ این یکیم در بیارم؟

 

لادن دوباره طعنه زد

 

_ جنتلمن شدی … چند ساعت پیش نمیپرسیدی ، پارشون میکردی!

این یکی از دستت در رفت که سالم مونده

 

ساواش آرام قفل لباس زیرش را باز کرد و با اخم لب زد

 

_ من باهات خشن نبودم بچه‌جون!

سعی نکن این درد و خونریزی رو بندازی گردنم تا عذاب وجدان بگیرم

 

_ وجدان داری مگه؟

 

_ نه ، تویی که دهنتو باز میکنی و گند میزنی به غیرت و مردونگی شوهرت با وجدانی

 

لادن پوزخند زد و زیرلب تکرار کرد

 

_ غیرت ‌… شوهر …. خوبه! خیلی خوبه

 

#part756 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک

 

ساواش لباس هایش را گوشه‌ی حمام پرت کرد و به خونی که روی زمین جاری شده بود زل زد

 

سعی کرد چندساعت پیش را یادش بیاورد

 

تمام کارها و حرف هایش را…

 

کمی مست بود و بسیار عصبانی اما کنترلش را از دست نداده بود

 

لادن این رابطه را نمی‌خواست و تنها خشونتی که ساواش به خرج داد ، ادامه دادنش بود

 

نه دستش هرز رفت و نه حرکت خشنی انجام داد

 

_ درد داری هنوز؟

 

لادن بی حال سری به نشان تایید تکان داد اما حرفی نزد

 

_ پاشو بریم بیمارستان

 

_ نمیخواد … خودش خوب میشه

 

_ خونریزیت بند نمیاد … تایمِ عادت ماهیانه‌اتم نیست

 

لادن دندان روی هم فشرد

 

تایم عادت ماهیانه‌اش را هم داشت؟!

 

_ پاشو آب بکش خودتو ، لباس میارم برات

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 450

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
5 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Man
Man
4 ماه قبل

قاصدک جان چرا دسترسی من قطع شده مد وان؟
سعید هستم
میشه دسترسی منم درست کنید دوباره و داده بشه

zeinab
4 ماه قبل

یعنی ممکنه دکتر تشخیص بده لادن فقط یه بار رابطه داشته😐؟؟و ساواش بفهمه لادن با امیر نخوابیده؟
البته فک نکنم بشه تشخیص داد ولی خدا کنه🤲🏻

Maryam
پاسخ به  zeinab
4 ماه قبل

قبلاً با خود ساواش نبود مگه؟؟🤔

Maryam
4 ماه قبل

باید برم از اول بخونم یادم رفته والا😂🤦🏻‍♀️😩

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x