رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

جدیدترین رمان های کامل pdf
رمان های آنلاین
رمان ماهرو

رمان ماهرو پارت 130

    بهش خیره شدم که ادامه داد. _یه سوال می پرسم راست جواب بده! با استرس بهش خیره شدم که ادامه داد. _وقتی دیدیش… راستش و بگو… امید… وار شدی به بودنش ؟! با تعجب بهش نگاه کردم. اون

ادامه مطلب »
آهو و نیما

رمان آهو و نیما پارت ۱۴۶

  درحالیکه قلبم تندتند میزد و صدایم می لرزید با تته پته جوابش را دادم. – آ… آره… آره… هستم… با بیحوصلگی “خب” کشیده ای گفت. – تصمیمت چیه؟! – میام! خندید. خنده ای که حتی از پشت گوشی هم

ادامه مطلب »
مطالب دسته بندی نشده

رمان شالوده عشق پارت346

    -اون دختره‌ی کله زرد چی؟ گندم چی؟! بعد از مکثی طولانی با سری پایین افتاده زمزمه کرد: -فکرش از سرم بره بیرون. سکوت میانمان جاری شد و من در تلاش بودم تا منظورش را بفهمم و با چراغی

ادامه مطلب »
رمان خانم معلم.

رمان خانم معلم پارت 146

      چی بهش میگفتم وقتی خودم بهش تجاوز کرده بودم. به کدوم قاضی شکایت میبردم وقتی خودم اولین متهم بودم. چه جوابی بهش میدادم. چی میگفتم که اروم بگیره. از خودم خجالت میکشیدم ،منم یروز مثل یه حیوون

ادامه مطلب »
رمان آواز قو

رمان آواز قو پارت۴۰

      وقتی دستش را رها میکند سرم به در باز ماشین کوبیده میشود و بی حال روی زمین می افتم چشم باز میکنم….سنگ…سنگ هنوز آنجاست… باید جانم را نجات بدهم باید برگردم پیش محمد دوباره با هر جان

ادامه مطلب »
رمان شاهرگ
رمان شاهرگ

رمان شاهرگ پارت93

    با ناباوری به سمت اتاق چرخید. هنوز حرف معین را پیش خودش حلاجی نکرده بود. -ها؟ -ویندوزت پرید چرا؟ میگم برو شناسنامه تو بردار بیا… -شناسنامه؟ شناسنامه برای چی؟ -میخوام واسه کوپن اسمت و بنویسم . شناسنامه واسه

ادامه مطلب »
آهو و نیما

رمان آهو نیما پارت 145

  صدا متعلق به حامد بود… حامدی که خیلی وقت بود حتی یک درصد هم به او فکر نمی کردم! باورش سخت بود، اما حامد امید را دزدیده بود! حامدی که مرا در آن وضعیت رها کرده بود می گفت

ادامه مطلب »
رمان طالع ترنج
رمان طالع ترنج

رمان طالع ترنج پارت 126

        ترنج که دلیل عقب کشیدن فراز را فهمید، به خنده افتاد. نمی‌خواست فقط ببوسدش و عقب بکشد. برای همین روی تخت جلوتر رفت. گره‌ی حوله‌ش باز شد و بدنش در معرض دید قرار گرفت. فراز نگاه

ادامه مطلب »
رمان مربای پرتغال

رمان مربای پرتقال پارت 168

    اشک سوگند بی اختیار روی گونه‌اش راه می‌گیرد. وقتی مهرانه می‌گوید: – فکر نمی‌کردم پسر جهانگیر نامرد باشه به یه دختر تنها ظلم کنه! بی اراده از سیاوش دفاع می‌کند: – سیاوش پسر بدی نیست خاله. – تو

ادامه مطلب »
رمان گل گازانیا

رمان گل گازانیا پارت ۱۱۱

      صورت غزل سریعا از خجالت قرمز شد و فرید با شیطنت از دخترک فاصله گرفت. غزل لبش را محکم گزید و کمر صاف کرد. بدون نگاه کردن به فرید، خواست بلند شود. – اره بخوابیم.   اما

ادامه مطلب »
رمان آناشید

رمان آناشید پارت ۴۵

  آ   دست به پیشانی‌اش کشید. حسام یک نفس حرفش را زد:   – من مسئله رو با بابا در جریان گذاشتم گفتن باشه برای بعد از چهلم خان عمو، ولی خب… دله دیگه، حساب کتاب حالی‌اش نمی‌شه! بابا

ادامه مطلب »
رمان پینار

رمان پینار پارت ۳۷

              قهوه‌اش را خورد و در حال بالا پایین کردن کانال‌های تلویزیون بود که صدای خسته‌ی اردلان آمد.   – سلام.   یگانه فورا برخاست و شال دور گردنش را روی سرش انداخت.  

ادامه مطلب »
رمان های کامل
رمان کامل
دانلود رمان ققنوس (جلد دوم)

      خلاصه : پریماه دختر بی دست و پایی هست که به خاطر بیماری مادرش حاضره تن به شرایط کاری سخت بده … و این آغاز فصل جدید زندگی او و آشنایی اش با مردی هست که بی هیچ قانون و قاعده ای برای خودش زندگی میکنه …

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان ققنوس (جلد اول)

      خلاصه : پریماه دختر بی دست و پایی هست که به خاطر بیماری مادرش حاضره تن به شرایط کاری سخت بده … و این آغاز فصل جدید زندگی او و آشنایی اش با مردی هست که بی هیچ قانون و قاعده ای برای خودش زندگی میکنه …

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان فصلی_که_پرستوها_باز_میگردند

  💬خلاصه رمان: قصه درباره ی مردی به اسم ایوبه.اون مردی با اعصاب و جسم و روانی داغون از گذشته ی تلخشه.تو دنیاش دوستانش نقش پررنگی دارن..اون مدام سرجونش خطر میکنه تا شاید بتونه گذشته اش رو فراموش کنه.این رفتارش باعث میشه که درگیری های زیادی تو زندگیش رخ بده و اشتباهات کوچیک و بزرگی بکنه و کم کم آدم های جدید وارد میشن.و همینطور پای گذشته ی ایوب به

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان خاکستر یک احساس

    خلاصه     نیلوفر دختری نازدانه و مهربان ، بدون آنڪه بداند… در پی رد ڪردن عشق پسرعمویش سناریوی یڪ فاجعه را می نویسد! در پس این فاجعه ڪسی ڪه قلب نیلوفر را به طپش میاندازد سر راهش قرار میگیرد… دقیقا در سالروز آن فاجعه ، فاجعه ای دیگر زندگی نیلوفر را نابود میکند… از خانواده طرد میشود و به مادر بزرگ مادریش پناه میبرد پس از 5

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان دکتر_و_ارباب

        خلاصه : قصه راجب یه ارباب یه ارباب به ظاهر خشن اما ، یه ارباب که هیچ اختیاری واسه زندگی خودش نداره اربابه اما تو مهم ترین مرحله ی زندگیش خان براش تصمیم گرفته ، ومجبور به ازدواجی میشه که هیچ علاقه ای بهش نداره . و خانم دکتری که به روستا میره و پاش به ماجراهایی باز میشه که کلی دردسر براش درست میشه اما

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان نشسته_در_نظر

    خلاصه: همه چیز از سفره امام حسن حاج‌خانم شروع شد! نذر دامادی پسر بزرگه بود و تزئین سبز سفره امیدوارش می‌کرد که همه چیز به قاعده و مرتبه. چه می‌دونست خانم‌جلسه‌ایِ مداح نرسیده، نوه عموی حاجی‌درخشان زنگ می‌زنه و خبر می‌ده که عزادار شدن! اونم عزای کی؟ خود حاجی و پسر وسطیش، صابر و تازه بعد از شلوغی برو بیای شب سه و هفت، اهل خونه به صرافت

ادامه مطلب »
دسته‌ها