رمان شاهزاده قلبم پارت 28

3
(4)

با نفس نفس از خواب که چه عرض کنم .. از کابوسی که دیده بودم بیدار شدم و یه لیوان آب واسه خودم ریختم و به سختی خوردم

دویدم سمت اتاق دلوین و درو باز کردم

داشت لباس انتخاب میکرد واسه بیرون رفتن …

ــ میشه اول در بزنییییی؟!

بدون توجه به حرفش سری تکون دادم و آب دهنمو قورت دادم …

بقلش کردمو محکم چلوندمش …

+خوبه که سالمی …                                                 من بدون تو میمیرم… مواظب خودت باش

متعجب نگام کرد و نشوندم رو تخت

ــ حالت خوبه؟!

سری تکون دادم و زیر لب گفتم:

“مهم نیست”

+بپوش بریم…

شونه ای بالا انداخت و لباسای مشکیشو برداشت و با آرایش مشکیش ست کرد

ــ لباساتو نمیپوشی؟!

کلافه نفسمو بیرون فرستادمو گفتم:

+این خیلی بده؟!

یه آستین کوتاه مشکی پوشیده بودم با شلوار زاپ دار

نگاهی به سر تا پام انداخت و در آخر گفت:

ــ نه خیلیم خوبه

کلافه دستی تو موهای خرماییم کشیدمو دست دلوینو گرفتم و پا تند کردیم سمت ماشینا …

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

✓♡دلوین♡✓

با قیافه ی جدی که برای خودم درس کرده بودم تو جمعشون ظاهر شدم البته کنار آرسامی که انگار حالش زیاد مساعد نبود …

+خب! امروز در مورد مظایفتون حرف میزنیم … آراشید و کاترین شما چن نفرو باید بفرستین عمارت شاهین برای جاسوسی …

من حتی لیست ریز اتفاقات اون عمارتم میخوام

آرسام و آرژان و تونی … شما مسئول اون 10 نفری هستین که از هر گروه میاد و در کل میشه60 نفر …

هر کدومتون 15 نفر  …

آرژان که از همون اول با اخم غلیظی نظاره گر من و آرسام بود لب باز کرد و گفت:

ــ پس شما اینجا چیکاره ای؟! ناخنات نشکنه یه وخت!

پوزخندی زدمو دستمو گذاشتم رو میز …

+ منم 15 نفر دیگه رو آموزش میدم .. افرادو انتخاب میکنم .. سلاحای مورد نیازو تامین میکنم و طرح اولیه نقشمون با منه!

بس نیست؟!

ظاهرا جواب حرفم سکوت بود و دود کردن سیگارش …

چشم ازش برداشتم و بعد یه ساعت جلسمون تموم شد و همه رفتن، فقط من و آرسام مونده بودیم…

ــ پایه ای بریم رستوران؟!

اسکارفمو پایین کشیدمو لبخند ریز زدم

+آره بد جور

از صندلیش پاشد و با همدیگه رفتیم رستوران سپتیم…

ــ خوشگله؟!

+آره خیلی …

منو رو برامون آوردن

ــ چی میخوری؟!

+اومم هرچی تو میخوری

چشمکی زدمو منو رو سر دادم طرف آرسام

ــ اوووووومممممم خب من

کرپ گوشت با پاستای قارچ و سس خامه میخوام تو دوس داری؟!

لبخندی زدمو گفتم:

+آره چه جورم …

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
10 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
atena
atena
2 سال قبل

ینی ریدی به حس و حالمممم:/

atena
atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

جونمو میدم برات خانومم❤

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  atena
2 سال قبل

خانومم😐😐😐

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

من هییییچ ، من نگااااااه🙄😐

atena
atena
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

اره خانومم. قراره تغییر جنسیت بدم فلورمو مال خودم کنم😂

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  atena
2 سال قبل

اوووه😂😂😂😂💔

atena
atena
2 سال قبل

سارا دلت نشکنه ها تورو هم میگیرم زن دومم بشی ولی تو یه خونه زندگی میکنیدااا😂😂

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  atena
2 سال قبل

اوه نه مرسی من قصد ادامه تحصیل دارم 🙂😎😅

atena
atena
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

منم نگرفتمت ک تعارف کردم

حساب کاربری حذف شده
پاسخ به  atena
2 سال قبل

مرسی از تعارفت من زن دومت شم فلور منو میکشه 😂😂😂

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x