صدایی نیومد…
رفتم تو اتاقش ولی اونجا ام نبود
نگرانش شدم ، نکنه اتفاقی افتاده باشه!؟…
رفتم تو اتاق مشترکمون و بعله..!
دیدم آقا بالشتو بغل کرده و خوابیده
دهنشم که …
پشه نره توش صلوات!
لباسامو عوض کردم و یه لباس خواب پوشیدم
منم خیلی خسته بودم دلم میخواست چن روزی تو بغل مارسل لش باشم ، تو خواب..!
آهی کشیدم و رفتم کنارش رو تخت از پشت بغلش کردم و دستمو گذاشتم رو سینه لخت و دلرباش …
چشمام داشت گرم میشد که مارسل برگشت طرفم
+عه، بیدار شدی…
چشماشو مالوند و دستشو گذاشت زیر سرم … . موهامو فرستاد پشت گوشم و آروم گفت
ــ شیطونی میکنی آدم بیدار میشه
لبخند پلیدی زد و اومد نزدیک تر … .
ــ هم خودش هم سالارش!
هینی کشیدم و خواستم چیزی بگم که لبامو اسیر کرد … .
همراهیش کردم و لباشو حسابی مکیدم … .
نفس که کم آوردیم از همدیگه جدا شدیم … .
لباسامونو در آورد و خیمه زد روم … .
دوباره لباشو گذاشت رو لبای داغم و محکم گاز گرفت
+آخ…
ازم جدا شد و رفت پایین تر
سینمو تو دستش گرفت و ریز بوسیدش …
با هر حرکت کوچیکش تحریک میشدم و حالم عوض میشد … نه خوب ، نه بد
+اوممممم مارسل …
ــ جوونم
لبمو به دندون گرفتم و چشمامو بستم …
کل تنمو بوسید و کبود کرد
رفت سمت رونم و بوسه خیسی روش کاشت … .
بوسه هاش ادامه داشت تا به بهشتم رسید … .
به محض برخورد لبای داغش به بهشتم سرمو عقب بردم و نفسای پی در پی عمیقی کشیدم … .
با این کارم انگار که بیشتر تحریک شده باشه محکمتر بهشتمو بوسید ، دیگه تحمل نیاوردم ، موهاشو بین انگشتام گرفتم و با حال خرابی که داشتم ، با صدای لرزونم گفتم:
+آااااااه …
مارسل…
اممممممم تمومش کن
آروم بالا اومد و بوسه خیسی رو لبام نشوند … .
ــ آماده ای عشقم؟!
+آره …آره …
زود باش… .
لب کوتاهی ازم گرفت و سالارشو با بهشتم تنظیم کرد و یه ضرب فرستاد داختم … .
ملافه تختو تو دستام گرفتم … .
یکم صبر کرد و بعد آروم شروع کرد به عقب و جلو کردن خودش … .
گاهی ملافه رو چنگ میگرفتم و گاهی کمر مارسل بیچاه رو … .
زخمش کرده بودم مطمئنن … .
ــ امان از این بدن ظریفت!
با تموم شدن جملش لبامو دوباره اسیر لبای داغ کرد … .
بعد چنتا ضربه دیگه خواستم خودمو رها کنم ، مارسل که اینو فهمید با نفس نفس گفت
ــ نه صب کن!
لبمو زیر دندون گرفتم و محکم فشارش دادم
خیلی داشتم خودمو کنترل میکردم …
بعد چن لحظه مارسلم باهام اومد …
ــ ولکن خودتو …!
بی جون افتادیم کنار همدیگه و لب کوتاهی گرفتیم … .
دستمو رسوندم به سالارش و بریده بریده گفتم
+میخوام .. بچشمش!
حولش دادم و رو تنش نشستم … .
اول از مکیدن گردن و لباش شروع کردم تا سر فرصت کامی از مردونگیش بگیرم … .
چشاشُ بسته بود و با برخورد زبونم به بدنش لذت میبرد … .
پایین رفتم تا بهش رسیدم … .
مالش ملایمی بهش دادم که نفسش حبس شد …
زبونی به کلاهکش کشیدم و دورانی زبونمو چرخوندم روش که دیگه تاب نیاورد و انداختم کنار خودش … .
ــ اگه میخوای یه دور دیگه نریم بسه …
تو گلو خندیدم و دستمو انداختم دور گردنش ، خسته از این رابطه خوابمون برد … .
کصششششششررررررررررر اه بابا چقد لب. سکس. لب. سکس😐🥲😂 چیز جالب تر پیدا کنید و بنویسید و متفاوت باشید عزیزان😂♥️
😂کلا جالب همین چیزاس
خبجووووو
من خوشم اومد😂
ولش بابا … مهم اینه من دوس داشتم 😍💜
ایش باشه بابا 😂💔نمیدونم اصن یهویی از این سبک رمان خوشم نیومد 😭😂من گاتمشام
گاتمشا چیه؟
جررررررم
گاتمشام=قاطی کردم😂💔🥲
عاو
به ترکیه؟
پ ن پ ایتالیاییه😐
گفتم شاید آذری ای پنجشیری ای چیزی باشه خووو
😒ای خدا … منو از دست این نجات بدههه
اع؟دوسم نداری؟
باشه اصن من دیگه پیام نمیدم🥲✌
این شد ی چیزی
😂الان ی پسر رمانتو میخونه شق میکنه
حیا کن دخترم
وای سارا نمیری😂این چ جمله ای بود انداختین تو دهن من
من الان شب خوابم اینو نگم توی خواب صلوات😂😂
😂😂😂عرررر
وای
عالی بود خدایی
پاره شدم😂😂😂
ننن
من اون حرف اون برادر اسلامی رو میگم
وگرنه پارت صحنه دارت عالی بود
واقعا نوشتنش سخته
✌💖
😂دهنت سرویس هلی
من چیکار کردم 😑
بی دی اس ام ملایم بزاری قبوله😂💔😭
😂من جای تو بودم گزارشش میزدم حالشو بگیرن
دیگه بلاک جواب نمیده 😂😂😂😂
عالی بود❤😘
منم یک دوسه پارت دیگه اندکی بیانم بازمی شه😅
ایوللل😍😈
واااااا
فلوییی چرا با من قهر عجقم ؟؟؟
من که اصن نبودم اینا ور ور و زر زر کردن
الان اومدم خواستم بگم گور باباشون خیلی عالی بود برا اینا صحنه های به این جذابی حیفه عسیسم
با من قهر نکن گلی 🌸
من نیستم ؟؟؟
من ۲۴ ساعته اینجا لش می کنم چرت و پرتای شما رو میخونم
بعد من نیستم ؟؟
جرررررررررم
واییی فلورچراقهر؟من بیچاره تا۲کلاس بودم هانی🥲
ما کلا دو تاییمون فعلا رو مود قهر کردنیم 😌😂
هق💔🤦♀️😂
واه چرا؟😅
مرض داریم 🖕😍😈😂
هلیااااااااااا😑😑😑🖕
بوزینه با من چرا قهر کردی😐
بابا میگم صحنه ی رمانتو دوس داشتم دیگه
جدید بود
فلور خداییش اونجایی ک میخای صحنه داشته باشه بده من بنویسم رمان حتی ترجمه میشه میره امریکا😔😏😂
😂ببند دیگه ناراحتش کردی بچمووو
بزا یکم دیگه بگم برم😂
یه کلمه ی دیگه بحرفی من میدونم و تووو😑🔪
😂سنی
رمان در بند نام کورا ریلی رو خوندی؟
حس شیشمم میگه خوندی😂
ریدم تو حس شیشمت ولی خو باشه میرم بخونم😂😏
ببین همچی کف گرگی میزنم پس کلت پرت شی اونور کوچه عاااا😂
دخترمو اذیت نکن
تو خودتم که مرضتو ریختی 😑
😂من فقط درباره ی شق کردن گفتم وا
😒🖕
😂بچه ها رفت آزمون ماهانه تیزهوشانی رو دادم ریاضی شدم منفی ۲😂عربی ۳ درصد گرفتم
خیلی خوب ریدم😂😂
خاااک😑👀
😂دارم از ذوق میمیرم لعنتی
اولین بار بود منفی ۲ گرفتم😂😂😂
خااااااااک😑
در عوضش علوم ۸۹ درصد زدم🤟😂
ایششش علووم😑🖕
علوم عشقه 😂
توف 😑💥
علوم 💩😵😰😖
یعنی خاااااااااککککککک تو سرتتتتت کنممم هلیییییی
بسم الله
این منفی ۲ رو خوب اومدی هلی
جووون ، بخدا زد بالا🖕
یکم مراعات حال ما بدبختا رو هم کنیدا …🤦♂️🚶♂️ … .
فلووور … خیلی بازیگر قهاری هستیاااا …
اینم خودتی ، شک ندارم 😑🖤
دقیقا
از این لحن جووون گفتن شک نکن فلو خودشه
مطمعنم😑🖤