ماشینو توی پارکینگ پارک کردم و کمربندمو باز کردم …
نگاهمو به ایلیاد دوختم ، روی صندلی شاگرد ولو شده بود ، اصلااا توی حال خودش نبود و متوجه اطرافش نمیشد ! … .
هوفی کشیدم و از ماشین پیاده شدم ، ماشینو دور زدم و در سمتش رو باز کردم …
دستمو زیر بازوش انداختم و از ماشین کشیدمش بیرون …
بوی گَند مشروب ازش میومد ! …
در رو با پام بستم و به طرف در ورودی عمارت قدم برداشتم …
در رو به سختی ، با پام کنار زدم و داخل شدم …
به طرف پله ها حرکت کردم و به سختی از اونهمه پله بالا بردمش …
به سمت در اتاق مشترک اونو آلیس قدم برداشتم و چندتقه به در کوبیدم … .
صدای فین فین کنان و بغض الود آلیس به گوشم رسید :
_ بله؟! … .
نفس عمیقی کشیدم و گفتم :
+ آلیس ، منم افشین …
میتونم بیام تو؟! … .
_ آره ، بیا داخل … .
در رو باز کردم و داخل شدم …
به طرف تخت حرکت کردم در حالی که الیس با چشمای متعجبش بهم خیره شده بود …
ایلیاد رو گذاشتم روی تخت ، ولو شد روی تخت و با ناله ساعد دستشو گذاشت روی چشماش … .
الیس از روی صندلی بلند شد و همونطور که به طرفمون پا تند میکرد ، نگران لب زد :
_ چ … چش شده افشین؟! …
ساکت به ایلیاد خیره بودم که کنارم ایستاد و مضطرب تر از قبل ، گفت :
_ چرا اینطوریه؟! …
هومممم؟! … .
با دیدن نگرانی هاش واسه ایلیاد ، یاد نگرانیای سارا واسه خودم میوفتادم ...
نفس عمیقی کشیدم ، لبخند ریزی زدم و گفتم :
+ نگران نباش ، چیزیش نشده …
فقط ، فقط چون زیادی مِی خورده … این بلا سرش اومده و تو هپروته … .
با بغض لب زد :
_ همش مقصر منم ! …
ایشالله لال شم تا دیگه نتونم عشقمو پس بزنم … !
اخم ریزی کردم و خیره بهش گفتم :
+ نبینم دیگه یه همچین چرت و پرتایی بگی …
تو یه مو از سرت کم شه ایلیاد آشوب میشه ، بعد یه همچین حرفی میزنی؟! … .
قطره اشکی از گونش سر خورد و افتاد پایین …
زبونی روی لبام کشیدم و گفتم :
+ حواست به ایلیاد باشه …
فکر کنم امشب تا صبح باید پرستاری کنی چون حالش خیلی وخیمه … .
سری به نشونه ی باشه تکون داد که به طرف در حرکت کردم …
دستمو روی دستگیره گذاشتم ولی قبل از خارج شدن از اتاق ، لب زدم :
+ مشکلی پیش اومد خبرم کن … .
صدای ضعیفش به گوشم رسید :
_ حتما … .
از اتاق خارج شدم و در رو بستم …
نفسمو محکم بیرون فرستادم و با کمی مکث ، به طرف اتاق خودمو سارا حرکت کردم … .
&& آلیس &&
چند لحظه محزون و غمگین به در بسته خیره شدم …
در آخر برگشتم و به ایلیاد زل زدم …
من میدونستم از پس زده شدن متنفره و بازم دست رو نقطه ضعفش گذاشتم …
خدا لعنتم کنه ! … .
آهی کشیدم و بهش نزدیک شدم ، کنارش روی تخت نشستم و شروع به باز کردن دکمه های پیراهنش کردم … .
باید لباساشو عوض میکردم ، این لباسا مناسب خواب نبود … .
بوی گند مشروب داشت حالمو بهَم میزد …
همونطور که چشماش بسته بود ، انگار تو دنیای دیگه ای باشه … بی جون نالید :
_ آلیس … .
با بغض زمزمه کنان لب زدم :
+ جونِ آلیس …
کاش می مُردم و تورو تو یه همچین حالتی نمی دیدم ! … .
دکمه ی آخریشو هم باز کردم …
اختیارمو از دست دادم و با گریه سرمو گذاشتم روی سینه ی لختش …
دیگه بوی مشروب واسم هیچ اهمیتی نداش …
من فقط این آغوششو میخواستم ! … .
دستاشو دورم حلقه کرد و منو به خودش فشرد …
هق هقم بالا گرفته بود که با شنیدن صداش ، کم کم آروم شدم :
_ عشق من چرا گریه میکنه؟! … .
سرمو بالا گرفتم و نگاهمو بهش دوختم …
چشماش خمار بود …
با گریه لب زدم :
+ منو ببخش ایلیاد …
ببخش که همش باعث داغونیت میشم …
ببخششش … .
لبخند ریزی زد و گفت :
_ میتونی روزمونو که زدی خراب کردی ، جبران کنی … .
با چشمای اشکیم بهش خیره شده بودم که بی طاقت و با دلتنگی لب زد :
_ امشب بیشتر از همیشه بهت نیاز دارم ! …
الان فقط میخوام خودمو توی تو حس کنم …
همین و وسلام ! … .
جووووووووون بابا😂
صحنه هاشو هم بنویس😂😂😂
من برگ ندارم سیبیلام باید بریزه😂
چشمممم😎
منتظر پارت بعد باشید ، بعد از ظهر با یه پارت کاملا +۱۸ میرسم خدمتتون بانوان بزرگ 😍😂
جونمییی جووووون😂
😂😂😂همه چیتون میریزه 🤤😋😂
تو روح سینگلی😂😂
نزدیک ولنتاین شد و ما همچنان سینگل😂
شانسمون کجاس اخه ولنتاینم برسه کات میکردن باهامون😂
😂😂😂وایی … جررر
حق ترین جمله ی زندگیم بود😂😂😂
من بعد کنکور ازدواج میکنم😂😂
هر بلایی میکشم از دست این کنکور بی پدره😂😂
فلور من دوتا پسر خاله دارم هم خوشگل هم جذاب میخای تورو بگیرم به یکیشون😂
حله یکیش مهدی هس ۱۵ساله یکیش هم امیرحسین۱۸ساله کدوم؟
نوچ نوچ نوچ 🙄🙄🙄😂
پارت بعدی کی میزاری؟
بعد از ظهر ساعتای ۴ …🙃
میخوام حسابی روش کار کنم بی نقص شه 😍😂
😎😂بعله بعله
😂😂😂😂
😂😂😂دیوونه …
مرسی من با کراش بیشتر حال میکنم 😉😂
سارا تو شاد بهم پیام ندین اصلن
چراااا😑😑😑
شرمنده ساراییمجبور شدم بلاکت کنم
وات د فاز؟!🙄😑
عزیزم من دیگ شاد نمیام شادم هم دست بابامه گفته به دوستات بگو پیام ندن باهاش دعوا کردم شادمو گرفته ازم😂😂
این کنکور بی صاحاب منو دق نده ول نمیکنه
دعا کن امسالو قبول بشم
ایشالله میشی 😊🙃
😂آها اوک
مهدییی اووووو میگم میاد😂😂😂😂😂😂😂😂😂
😂😂😂😂😂😂بگم فوش بارونت میکنه
فلور ما ترکیم عروسمون شدی باید ترکی رو فول بلد باشی😂😂