رمان پسر بد پارت 18

4.4
(19)

* * * *

پشت سرش پا تند کردم و گفتم :

+ همه چیو … همه چیو باید برام توضیح بدی ! …
میفهمی ویلیام؟! … همه چی ! … .

همونطور که اون لباسای پلیس رو از تنش در می آورد ، بی حوصله گفت :

_ اتفاقا هیچی قرار نیس برات توضیح بدم ! … .
هیچی …

ابروهامو متعجب بالا انداختم و با بهت گفتم :

+چراااا؟! … .

لباسشو پرت کرد یه گوشه و با بالا تنه ای لخت ، به طرفم اومد …
رو به روم ایستاد و با پررویی گفت :

_ چون فوضولیش به شما نیومده خانوم موشه ! … .

عصبی لب زدم :

+ ولی ویلیاااام … .

بهم چسبید و دستاشو دورم حلقه کرد ‌…
منو محکم به خودش فشرد و گفت :

_ شما هنوز قراره تنبیه بشی بابت این فرارت ! …‌ .

بی تاب دستامو دور کمرش حلقه کردم و سرمو به سینش چسبوندم …
چقدر بغلش آرامش بخش بود ! … .
چقدرررر ! … .
چونشو گذاشت رو سرم و دستاشو از کمرم پایین تر برد …
از شلوار و شورتم دستاشو رد کرد و رسوند به باسنم …
حلقه ی دستامو دورش تنگ تر کردم …
چقدر تو این یه روز ، دو روز دلم واسش تنگ شده بود …
چقدر زندگی بدون اون واسم سخته ! … .
صدای محزون و غمگینش به گوشم رسید :

_ چرا رفتی آوین؟! …

با بغض لب زدم :

+ دلم واسه مامان و بابام تنگ شده بود ویلیام …
من … من میخواستم برم و ببینمشون … .

سرشو عقب برد و منم همینکار رو کردم …
همونطور که باسنمو فشار میداد ، خیره به چشمام لب زد :

_ من و بیشتر میخوای یا اونا رو!؟ …

بهت زده بهش خیره شدم …
این چه سوالی بود دیگه؟! … .
آب دهنمو به سختی قورت دادم که پوزخند تلخی زد و گفت :

_ اصلا منو دوست داری؟! …

لبامو رو هم فشردم و لب زدم :

+ خودت چی؟! …
تو دوستم داری که من بخوام داشته باشم؟! … .

تلخندی زد و با بیرون کشیدن دستش ، گفت :

_ جواب خوبی بود ، قانع شدم … .

ازم جدا شد و برگشت عقب …
با بغض لب زدم :

+ یعنی نداری؟! …‌ .

سرجاش ایستاد …
دستاش مشت شده بودن …
نفسشو لرزون بیرون فرستاد و زمزمه کنان ، گفت :

_ نمیدونم ، خودمم موندم …
دارم ، یا ندارم … !

این حرفا رو اروم گفت ولی من شنیدم …
نمیدونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت ! … .
خوشحال بابت اینکه حداقل میتونم امیدوار باشم شاید اونم بهم علاقه مند باشه و …
و ناراحت بابت اینکه رک و راست جوابمو نداد …
با حاشیه گفت ! … .
آه غلیظی کشیدم و سکوت رو ترجیح دادم …
سکوتی که ظاهرا سکوت بود ولی در واقع توش پر حرف بود ! … .

* * * *

دستمو روی سینه ی ستبرش کشیدم …
توی اتاق ، روی تخت بودیم و ساعت هم دور و ورای ۴ ظهر بود …
سرمو بالا گرفتم و به صورت جذابش خیره شدم …
سرمو بالا بردم و بوسه ای روی گودی گردنش کاشتم …
دستشو توی موهام فرو برد و لباشو گذاشت رو لبام …
بعد از چند لحظه نفس زنون سرامونو عقب کشیدیم …
زبونی روی لبای خوش فرمش کشید و بهم زل زد …
دستی توی موهام کشید و حین نوازششون ، گفت :

_ نظرت چیه بریم پیاده روی؟! … .

* * * *

سرمو روی شونش گذاشتم رو انگشتامو چفت انگشتای مردونش کردم …
دلم دیقه به دیقه ضعف میرفت واسش …
اون روز نرسه که بخواد پسم بزنه ، من درجا میمیرم …
مطمعنم ! …
آروم و قدم زنان توی پیاده رو راه میرفتیم و اطرافو نگاه میکردیم …
خیلی درمورد اون ماجرای لباس و ماشین پلیس و ادای احترام و …
ازش پرسیدم ولی …
ولی اصلا یه کلمه هم حرفی نزد …
قصد نداشت چیزی بگه …
منم دیگه بیخیال بازجوییش شدم ! … .
رو به روی یه بستنی فروشی ایستاد و با فشردن دستم ، گفت :

_ بدجور حوس بستنی کردم ، تو چی؟! …

لبخند محوی زدم و با هم داخل شدیم …
بستنی هامونو سفارش دادیم ، به سمت یه میز خالی حرکت کردیم و رو به روی هم نشستیم … .
من سان شاین سفارش دادم و اونم یه شیک نوتلا … .
دستامون روی میز و انگشتامون لای هم چفت بود …
دلم نمیخواس هیچوقت این لحظه ها تموم شه …
کاش کلا زمان می ایستاد و من تا آخر عمرم کنارش همینطور می موندم … .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 19

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
30 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Helya
Helya
2 سال قبل

قشنگ بود🥲نازی

Helya
Helya
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😑😑😑

Helya
Helya
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😂من ک میدونم دهنشونو سرویس میکنی تو

atena
atena
2 سال قبل

سارا منم دلم خاست عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

hana
hana
2 سال قبل

سارا می خوای چیکارشون کنی .😢

Sannaaa
Sannaaa
2 سال قبل

وای
من رل میقام
برام رل جور کنین
*وی ز مفت میزند و ک*شر میگوید😀
در هر صورتتت
سارا عالیه هیقققق
ولی ترخدا بلایی سرشون نیار خو؟
گناه دارن تازه دارن عاشق هم میشن
بغض صگ*

Helya
Helya
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😂مطمئنی میخوایم پرواز کنیم؟
من هی احساس میکنم سقوط آزاد در پیش داریم

sannaaa
sannaaa
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

ععهه خدانکنهه شما عم هر چی میشه قربونت برم فدات بشم جونتونو مگه از سر راه اوردینننن 😂😂😭
وای گفتی کمربند
من ی سوتی تو هواپیما دادم یعنی عالیی
لامصب تو هواپیما اینقد کمربنده به شکمم فشار اورد بازش کرد
منم خو از الان بگم به دختر چادریم و ازینجور حرفا
بعد یهو مهماندار مرده اومد گفت خانوم کمربندتونو ببندین
منم هندزفری تو گوشم اصلا صداشو نمیشنوممممم
یهو دیدم ی گوش هندزفری درومد
سرمو اوردم بالا دیدم ماشالا هزاررر ماشالا ی جوونی هَ… (با لهجه اصفهانی خوانده شود😂😂 خودم شمالیمااا اصفهانی نیستم)
بعد اره داشتم میگفتم مرتیکه اینقد جاذاب بود نگو
ته ریش مو مشکی ازینا کج رو صورت منم پشمام ریخ
اومدم کمربندو ببندم هر کاری کردم هر غلطی کردم بسته نشد
هیچی دیه جررررررر
مرده خودش خم شد کمربندو برام بست…
ینی تا هواپیما بشینه رو زمین من هنگ کارش بیدم… ::::::::::::::::::))))))))))
هقققققققققققققققق

Elena .
2 سال قبل

یه چیو میدونستین؟ 🙂🔪
احتمالا هفته ی دیگه نت میره سیانت میاد که حالا یا به صورت دائمه یا بصورت آزمایشی
یعنی گوگل ، واتساپ، تل، اینستا، پینتر ، تیک تاک( این حالا برای بعضی هایی که دارن)، بازیها ، رمانها
کلا بای بای
فقط خوبیش اینه اسکای روم هم بای بای
ولی بدیش اینه که همه ی اینا میرن و باید دیگه به طور دائم توی شاد درس بخونیم 🙂🔪 یعنی بدبختی بیشتر
تحیانا کسی نگفته بود وضع ازینی که هست بدتر نمیشه؟
فک کنم اگه به طور دائمش بکنن کلا دولت به باد بره
چونکه همه ی ما الان به نت وابسته ایم نصف زندگیمون تو گوگل و تل و پینترست و….. ست .
یا دووم میاریم یا جوری میشه که دوباره مجبور میشن خودشون وصل کنن
آهان کسایی که یوتیوبرن و ایران هستن و معروفم هستن کلا بای بای
قراره فک کنم همون یه قدمیم که برای مثل جهنم بودن ایران برنداشته بودیم رو هم برداریم🔪🔪🔪

Elena .
پاسخ به  Elena .
2 سال قبل

حالا احتمالش ۵۰ ۵۰ هستش یعنی معلوم نیست چونکه فک کنم قبلا هم این موضوع بودش و چیزی انجام ندادن😂

Elena .
پاسخ به  Elena .
2 سال قبل

کلا اگه اینکارو بکنن جمعیت ایران نصف میشه و فقط سالمندا زنده میمونن
ما که خودمون خودکشی میکنیم😂🔪

Elena .
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

حالا من نمیدونم و گفتم ۵۰ ۵۰ هست یعنی هم ممکنه هم نیست اگه هم انجام بدن ایران ازهم میپاچه

Helya
Helya
پاسخ به  Elena .
2 سال قبل

ن فک نکنم درست باشه
عرر خیلی خوبههه
اسکای روم بره فقط😂من به شاد هم راضیم

sannaaa
sannaaa
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

ما اخه مدرسمون تو اسکای روم نیسسسسسسس
هققققققق
تو سایتیه ک خود فرزانگان آپ کردهههههههه
لعنتتتتتتتتت
گوه تو این زندگی هیق

30
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x