* * * *
آروم چشمامو باز کردم …
هنوز توی خواب بودم و هنگ …
نگاهی به اتاقی که توش بودم ، انداختم …
جیغ خفیفی کشیدم و با ترس سر جام نشستم …
پتو رو گرفتم تو مشتام و مضطرب تا روی گردنم بالا کشیدمش …
اما تا چشمم به طرحای روی پتو افتاد ، جیغ دیگه ای کشیدم و از روی تخت پریدم پایین …
با استرس به پتو زل زدم …
تصویر یه ققنوس روش بود که بال هاشو وا کرده بود و با چشمای به خون نشسته به نقطه ی نامعلومی خیره شده بود ! … .
دندونام با استرس بهَم برخورد میکردن ، دستام مشت شده بود و بدنم سرد …
عرق سردی از پیشونیم سرازیر شد …
من کجا بودم؟! …
دیشب که توی اتاقم خوابیده بودم ! … .
دست راستمو گذاشتم روی قلبم ، قلبی که محکم خودشو به سینم می کوبید … .
کم مونده بود سکته کنم که در اتاق باز شد …
نگاهمو از پتو گرفتم و به کسی که توی چارچوب در ایستاده بود ، زل زدم … .
لبای لرزونمو از هم وا کردم و با لکنت گفتم :
+ و … ویلی ، ویلیام ! … .
نفسشو محکم بیرون فرستاد و با نگاه یخیش بهم زل زد …
توی چارچوب در ایستاده بود و دستش روی دستگیره ی در بود … .
بغضم شکست و زدم زیر گریه … .
به طرفش دوییدم و پریدم تو اغوشش …
پاهامو دور کمرش سفت حلقه کردم و دستامم دور گردنش …
اشکام به سرعت از روی گونم پایین میومدن و میریختن روی شونش … .
دستشو از رو دستگیره ی در ور داشت و دور کمرم حلقه کرد …
آروم پشتمو نوازش کرد و گفت :
_ هیس آوین ، آروم باش دختر … !
حین گریه ، لب زدم :
+ ویلیام ! …
سرشو گذاشت رو شونم و گفت :
_ جانم؟! …
با هق هق نالیدم :
+ من کجام؟! …
اینجا کجاس؟! …
من می ترسم ویلیام … .
دستشو نوازش وار روی موهام کشید و گفت :
_ نترس ، اینجا خونه ی منه … .
با شنیدن این حرف ؛ سرمو عقب کشیدم و خیره به چشماش ، متعجب لب زدم :
+ خونه ی تو؟! …
چشمای قهوه ای رنگشو آروم به نشونه ی تایید حرفم ، باز و بسته کرد که با بغض گفتم :
+ اما … اما من که …
من که دیشب ، دیشب …
پرید بین حرفم و گفت :
_ آره ، آره …
ولی الان ، الان هر دومون اینجاییم … .
نفسمو لرزون بیرون فرستادم و گفتم :
+ مامان و بابام کجان؟! …
لبخند ریزی زد و گفت :
_ جایی که باید باشن …
هقی زدم و نالیدم :
+ ما کجاییم ویلیام؟! …
سرمو گذاشت رو شونش و حین نوازش موهام ، گفت :
_ پاریس … .
ناباور لب زدم :
+ پ … پاریس؟! … .
_ آره ، آره آوین …
پاریسیم ، اینجا پاریسه … .
با نفس نفس سرمو عقب کشیدم و خیره به چشماش لب زدم :
+ چطور من اومدم پاریس؟! …
چجوری آخه؟! …
من … من که ایران بودم ، تو خونمون ! …
م … من قرار بود امروز عقدِ ، عقدِ …
اخم غلیظی کرد ؛ پرید بین حرفم و با فشردن پهلوهام ، گفت :
_ ادامه نده آوین … .
ساکت ، با چشمای اشکیم بهش زل زدم که آروم لب زد :
_ من دزدیدمت … .
با بهت لب زدم :
+ چی؟! … .
جدی به چشمام خیره شد و گفت :
_ دزدیدمت …
نصفه شب وقتی مامان و بابات خواب بودن ؛ وارد خونتون شدم و توی همون خواب ، بغلت کردم و زدم بیرون … .
با هواپیمای شخصیم ، آوردمت پاریس … .
نفسام به شمارش افتاده بود …
مات زده بهش خیره شدم و نالیدم :
+ ویلیام ! … .
سیلام ☘🍃
عالی مثل همیشه 🌸🌼
😘سلام نفس …
مرسی 😊😍
چقد خوب شد که دزدیدش
اینجوری هم عشقش رو به آوین نشون میده هم اینکه دیگه دست کارن و افشین بهشون نمیرسه !…
کسی هست من و بدزده و ببره پاریس؟😂🐒
😂😂😂دیوانه
آدرس بده بیا بدزدمت😂✌🏿
😂😂😂
لطفا اگه بود منم سر جهازی ببرین
با تشکر 😂😂
😂😂خودم میام همتونو میدزدممم😈🖕🖕
سارا تو خودت جزو سوژه هایی که قراره بیام سراقشون😈😂💋
یا خدا 😬😬😬😂
ادرس بدم؟😂😂😂😂منم سر جهازی ببرین😂😂🖐😌
اوکی وایسین الان میام 🏃♀️😂
تورم میبرم😉😂
مای گاد زندگی یعنی این😂😂
😂😂😂😂😑
عرررر خعلی کشنگ بود پارت بعدی کی میزاری🥺😂
شب 😊😊😊
دیدی اول بهت گفتم اینا واسه همن سارا🙂❤😂
هنوز که چیزی معلوم نی 🙂😂
اگه بیشتر پارت بزاری زود معلوم میشه ها😉🤭😂❤
😂😂😂پررو
سارا من دارم میمیرم🙂😂😂😂
امیکرون گرفتم😂😂😂دهنم سرویس شد
😐خدایی؟!
اره
دیشب تب و لرز و …..
الانم دلم میخواد عق بزنم
😕الهیییی
منم گرفتم🤭😂💔
OMG🍃😯😍
😉😂
😆سارا میگم ایشالا پارت بعد پروژه داریم یا ن؟😂
بخاطر گل روی من ی فعالیت مثبت ۱۸ بزار😂
نه بابااا … فعلا از اون خبرا نی 😊😂
گمشووو ایش😂نمیخواممم یعنی چییی
اع
راست میگه سارا 😂😂
بیا یکم هلیا حالش بهتر بشه😂😂
😂😂😂بعدا … فعلا نمیشه
سارا اگه من مردم ناراحت آخرین خواستم به عنوان ی صحنه ی مثبت ۱۸ رو عملی نکردی😔😔😔😔😂😂😂
😂😂میزنمتاااا
بعد تازه اون بمب اتمی رو نمیشه خوردا😂
😂😂😂راست میگه فلور
😂😂😂دهنتو ببند هلیا چرت نگو که خودم خفت میکنمااا😑😂
😂😂😂سعی میکنم
آفرین 😊😂
احسنت 😑😂
من ی رمان خوندم ی جن با ی انسان ازدواج کرده بود از اون موقع منتظر ی جنم بیاد باهاش ازدواج کنم 😂😂😂
البته از همون نوعش ک تو رمانه بود😂😂😂😂
ولی هر چی منتظر می مونم نمیاد😢😂😂😂
😂😂😂جرررر
بدیش اینکه نمیاد منم در راهش سنگل بگورم😂😂
وااااااااای ویلیام چقدر خوبه 😁🤤😅
😎😎😂یس
واعو چه خفن بردش پاریس 😃💃💃💃
😂😂😂اره دیگه
اقا یکم هم از کارن تعرف من اینقدر از ویلیام تعریف کردی من کارن رو ی لاغر مردنی هوس باز و ویلیام و فرشته تصور میکنم 🙁😶💔
😂😂😂همینطور هم هس
😂😂😂دیوونه شدین همتون
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
تو سردسته مونی سارا جون😘😝
😂😂😂😂دهن همگیتون سرویس … .