رمان نیمه گمشده پارت 5

4.3
(10)

🦪فلور🦪

خسته از سوال جوابای بچه ها ، تازه وقتی که اتاق من و سارا یه خورده خلوت شده بود رفتم رو تختم و دراز کشیدم …
تو دلم گفتم
“ای روزگار نازنین ، تف بزنم یا وازلین؟!…”
نباید از سر کلاس اخراج میشدم..!
الان رها پیش خودش فکر میکنه خیلی عالیه..!

ــ میگم ، فلور؟!

سرمو چرخوندم سمت سارا و خسته جوابشو دادم

+جونم؟!

اب دهنشو قورت داد و تا اومد چیزی بگه رها بدون در زدن اومد تو …

به تای ابرومو بالا انداختم و از رو تخت بلند شدم ، رو به روش وایستادم و عصبی گفتم

+این اتاقو با طویله خودت اشتباه گرفتی؟!

ــ هع!
ببین کی از طویله حرف میزنه..!
خعلی خوب شد از کلاس انداختت بیرون… .

اومد جلو ، دقیقا رو به روم ، چسبیده بهم لب زد

ــ مثل یه آشغال!

پوزخندی زدم و یقشو تو مشتم گرفتم

+لقب خودتو رو من نذار ، حالیته؟!

یکم به عقب حولش دادم و یقشو ول کردم ، سارا
ساکت وایستاده بود و با اخم نظاره گر ما بود …
برگشتم رو تختم و داشتم میخوابیدم که دوباره صدای نحسش اومد …

ــ تو چقد میخوابی!
کوآلا از تو بهتره ، یه کار مفید میکنه حداقل…

همونطور که ساعد دستم رو چشمام بود گفتم

+بلخره بعضیا کمبود خواب دارن

بهش اشاره کردم و ادامه دادم

+بعضیا کمبود شعور!
حالا هرری!

صدای نفسای عصبیش به گوش میرسید ، بعد از چند دیقه بیرون رفت و خوابم برد …

🪐سارا🪐

رفتم تو دفتر مدیریت ، جایی که سحر جون اونجا بود …

در زدم و بعد چند لحظه صداش به گوشم رسید

ــ بیا تو

رفتم داخل و درو بستم …
همونطور که پرونده ها رو زیر و رو میکرد از گوشه چشم نگاهی بهم انداخت و گفت

ــ چیشده؟!
با کسی دعواتون شده؟!

+هوفففف نه ، فلور یه خورده حالش گرفتس …
امروز سر کلاس معلم انداختش بیرون …

پرونده ها رو گذاشت رو میز و نگاشو زوم کرد رو صورتم …

ــ چرا اون وخت؟

جریانو که براش گفتم ، گفت میره و با فلور حرف میزنه بلکه از شدت ناراحتیش کم بشه …
نمیدونم واسه این بود یا نه..!

🕸8 ساعت بعد🕸

سر میز شام بودیم ، لوبیا پلو داشتیم …
فلورم حالش بهتر بود ولی امان از دست سنا …!

چند ضربه به پهلوی فلور که داشت خودشو کنترل میکرد نخنده زدم …

ــ وای وای وای واااای سارا سنا رو دیدی؟
من یکی جر!

ریز خندیدم و سرمو به نشونه اره تکون دادم

+شنیدی بچه ها میگن با رلش کات کرده؟!

ــ آره بابا سحر جونم فهمیده ، نمیخواد به روش بیاره فقد …

+اوهوم…

🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙

شب شده بود و تو اتاق هر دوتامون سرمون تو گوشی بود …
داشتم تو اینستا چرخ میخوردم که یهو فلور زد زیر خنده …
متعجب نگاش کردم و سرمو به نشونه چیه تکون دادم

ــ و..وااااااای ، جررررررم!
پاره شدم ساراااا

+عه!
چیشده ، به چی میخندی؟!

ــ برو .. بو استوری … استوری سنا رو نیگا کن

ساعت 2 شب؟!
سنا؟!
استوری؟!

اشونه ای بالا انداختم و رفتم تو واتساپ…
استوریشو باز کردم …

“فکرش نمیذاره بخوابم💔🚶‍♀️🖤”

+وااااااایییی دهنت سرویسسسس!

از خنده ، روده مون داشت پاره میشد …!

ــ به خاطر نت رایگان شبا بیدار میمونه ، استوری میذاره فکرش نمیذاره بخوابم ، با کلی چصناله…!
مخابرات بزنه تو کمرت دروغگو

با این حرفش خنده هام بالا گرفت …
نمیدونم دیشبو چجوری خوابمون برد ولی صب که بیدار شدیم ، از کلاس و مدرسه جا مونده بودیم …

ــ سارا دیدی چه خاکی تو سرم شد؟
چه غلطی بخورم الان؟
هومم؟

غمگین به کتاباش که از بس خونده بودشون تقریبا جر خورده بودن خیره شد و لبشو به دندون گرفت

+خب حالا!
یه روز غیبت تو یه سال تحصیلی که چیزی نیست!…

دستشو گرفتم و با خودم کشوندمش طرف در ، وختی خواستیم از اتاق بریم بیرون گوشیم زنگ خورد …

متعجب رفتم سمتش و تماسو وصل کردم …

ــ وقت آزاد دارین؟! …

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 10

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
61 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Zahra
2 سال قبل

مثل همیشه عالی❤❤

2 سال قبل

جرررر😂😂😂سنا رو خوب اومدی ، عرررر😂🌟
واقعن عشخ خدمیح فلور 😂🚀

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😂😂😂😂پارههه

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😂عبضییی …
دلبر فقد خدت 🌟🚀

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😂😂😂😂اصن رو دس نداری! …
واسه من مجنون لیلی ای
فرهاد بشم شیرینی
یوسف بشم ؛ زلیخایی
😂😂عررررر

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😂کثافتتت

Zahra
2 سال قبل

مخابرات بزنه تو کمرت جرر😂😂😂😂😂😂

🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

عالی بود 🖤🖤

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

🖤❤️🖤❤️🖤 اقا من رو میارید تو رمان یا نچ اگر بیارید پر افاده نباشم ها باهاتون دوست باشم و فابریک 😁😁

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

اوکی سارا به حرفم گوش کنی هاا باشه ؟ مرسی🖤🖤😉😉

پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

😂😂😂چشم ، ببینم چی میشح:)🚀🌟

sannaaaa
2 سال قبل

اوک من امیدوارم که سنا من نیستم و sni هستش
باو داوشم من تو عمرم با ی پسر نحرفیدم جررر
رل کات کردم کجا بود
ودف

پاسخ به  sannaaaa
2 سال قبل

😂😂😂عررررر …
اتفاقن منظور خوده خودتههه😂😂😂

sannaaa
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

بابا گمشینننن
نخاستم اصن دیوونه ها 😂😂😭

پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

😂😂😂😂عررررررررررررر
بخدا پاره شدمم😂😂😂💥

sannaaa
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

زهرمارررر 😂😂😭😭

پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

اصن ریدم بح خدممم🤣🤣🤣
خیلی ط باحالیح سنا ، باحال و پایه 😂🚀
بمونی واسممممممون🤣💥

پاسخ به  sannaaaa
2 سال قبل

ع دست شما دو تاااا😂😂😂😂💥
جر بخورین الهی😂😂😂🌟

🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

مرسی سارا ❤️🖤❤️🖤❤️🖤💙🖤💙🖤

پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

😂ماچ رو لپت 🌟🚀

sannaaa
2 سال قبل

اخه من اصن ادمی نیستم رل بزنم بعد کات کنم زرت و زرت گزارش گریه هام یا شب بیداری هامو بدم 😂😂😂😭
حالا گذش دیه مهم نی جرر 😭🚶🏽‍♀️

پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

😂😂😂😂سنااااا دهنت سرویس شح 🤣💔
فلور دمت گرم به مولا 🤣💧

sannaaa
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

باو دهن من هر روز دارین سرویس میکنین به قرآن چه خبرههه
ارومممم ترررر 😂😂😂😂🤣👍🏽

پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

😂😂😂😂حیح

پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

😂😂😂نَمیری ط فلوور …

sannaaa
پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

من؟
من درد ندارم که شوخی میکنم خره جررر 🤣🤣😂😂😂

sannnaaa
پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

داوشم چجوری پیامو میشنوی اخه عشق؟ 😂😂😂

sannaaa
2 سال قبل

ولی مرسی فلور
همین که شخصیت بد جلوه شدم هم خوبه جرررر
همینجوری پیش برو لاوووو 😂😂😂😂😭💙

پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

جووون با جنبه ی کی بودی ط ؟😛😂

sannaaa
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

انتظار نداشته باش بگم تو تو تو 😂😂😂😂😂🤣🤣

پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

😒چرا اتفاقن انتظار داشتم …
ولی بازم گفتی 😂😂😂

sannnaaa
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

جررررررر 😂😂😂

پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

عررر🤣
اینو راس میگح 😛🤙🏿

sannaaa
پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

تنها خصلتی ک ندارم لوسه جرررررررررررر
ولی بازم دوست میدارم
هر دوتایتان را 🌚🌚😂😂

پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

عشخ منی تووو 🚀🌟
همچنین 😛😂

sannaaa
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

جرررر لاوممییی 😂😂

🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

بچه ها پروف اکانتم خوب هست ؟؟

پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

چیه اصن؟! …
معلوم‌نیس ولی بازم عالی 😛😂

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

مرسی عکس اسبمه 😜😜

پاسخ به  🖤 رز سیاه🖤
2 سال قبل

اوووه😂😂😂🚀🌟💫

azin
2 سال قبل

عالییییی جر خوردم از خنده 😂😙

پاسخ به  azin
2 سال قبل

عرررر 😂😂😂🤙🏿

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  azin
2 سال قبل

منو نکنی هاااا اوکی ؟؟؟؟

آفتاب گردان🌻
2 سال قبل

عالییی بود بچه ها من واقعا جرررررر خوردممممم🤣🤣🤣🤣😍💋⁦❤️⁩منم بزارین توی رمانت بیشعورااااا اسم شوهرمم متین بزارینننن🤔🤔🤗منتظرمممم

پاسخ به  آفتاب گردان🌻
2 سال قبل

سیاهی تو کیستی؟ 😂
تا حالا ندیدمت
البته مشکل منم هستا
بیشتر موقع ها چتا انقدر زیاد میشد نمی خوندم😂

پاسخ به  Elena .
2 سال قبل

هدیس ، همیشه با اسم hedi میاد 🙄

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

من که خوب بچه هارو نمیشناسم خو😁

Shyli
پاسخ به  Elena .
2 سال قبل

عههه سیاهی تکه کلام من بود بی شوورِ کلمه دزد
سیاهی معرفی کن خودتو

پاسخ به  آفتاب گردان🌻
2 سال قبل

فلور لطفا منو مثل یه پیام بازرگانی بیار رد کن شدم کلا بزار
بزارنم شخصیت منفیه منفی😂💞
خبیث بودنو دوست دارم نمیدونم چرا
رمانای خودم چونکه شخصیت اصلی اصلی یعنی سرگروه ش خودمم نمیشه ولی حالا شاید یه رمانی که شخصیت منفی ها قدرتمند تر بودن نوشتم😂
تو رمان بعدیم میارمتون😂
خدارو چه دیدیشاید شدین جزو شخصیت اصلی😂

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  Elena .
2 سال قبل

🖤❤️🖤❤️🖤❤️

پاسخ به  Elena .
2 سال قبل

بخدا دیگ ظرفیت پر شداااا🙄😂

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

حالا منفی که انتخاب نکردین😁
بعد ها که یه منفی میاد منو بکنین اون😂

پاسخ به  Elena .
2 سال قبل

ببینیم چی میش😂🤙🏿

پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

اوکی😂

🖤 رز سیاه🖤
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😂😂😂

پاسخ به  آفتاب گردان🌻
2 سال قبل

😂😂😂چشمممم هدیه جووونی 😂🤙🏿

Darya
2 سال قبل

این پارت هم مثل همیشه عالی👌

افسانه
2 سال قبل

عالی بود مثل همیشه ❤❤❤❤❤🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺🌺

پاسخ به  افسانه
2 سال قبل

بووس بت 🍁😛

2 سال قبل

شخصیت رها چ رو مخمه خدا 😂😂

پاسخ به  رها یا همون مریم
2 سال قبل

😂عررر

دسته‌ها

61
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x